برخی از گفتمانهای راجع به تلویزیون در جهان غرب عبارتند از:
دکترین بیطرفی؛
این دکترین، که تقریباً از طرف کلیه سازمانهای دنیای سرمایهداری، بهنحوی بهرسمیت شناخته شده، بر رعایت بیطرفی از طرف برنامهسازان تأکید دارد. این دکترین، که درواقع بر جمع التقاطی حق و باطل بهصورت بیطرفانه اشاره دارد، یکی از منافقانهترین شیوههای رسوخ اندیشههای بیگانه بهشمار میرود.
دکترین فرهنگ عامّه؛
دکترین فرهنگ عامّه به تلویزیون، جدای از اینکه یک رسانه با اهمیّت خبری است، بهعنوان یک وسیله، برای گسترش آنچه به فرهنگ عامّه مشهور است، مینگرد. این دکترین، در جامعه بورژوا، شخصیّت آدمی را به انحطاط کشانده و انسان را تا حد یک عروسک تنزّل میدهد، یک آدم ماشینی، که حتّی بر این امر که زندگیاش فاقد معناست آگاهی ندارد. فرهنگ عامّه، توسط رسانههای خبری نظام سرمایهداری از جمله تلویزیون، پذیرفته و تبلیغ شده؛ تا مردم زحمتکش را از دستیابی به یک فرهنگ والا و از توفیق در انجام کارهای بزرگ و نیل به ارزشهای فرهنگی اصیل و واقعی، باز دارد.
دکترین نشر آزاد اطلاعات؛
تئوری جانبداری از آزادی مطبوعات بورژوازی؛ که با دکترین نشر آزاد اطلاعات، همخوان و مرتبط است، از سوی هیئت حاکمه سرمایهداری، بهمنظور سرپوش گذاردن بر بسط ایدئولوژیک امپریالیسم، بهکار گرفته میشود. این بسط و گسترش از طریق برنامههای ساختهشده، ارسال نشریات دورهای، کتاب و عکس و... به کشورهای سوسیالیستی و در حال توسعه انجام میشود. این دکترین، انتشار آزادانه اطلاعات از سوی روزنامهها و مؤسسات ارتباطی را مورد تأکید قرار داده و برای آنها، آزادی در پخش و نشر هرگونه عقیده، رویداد و اندیشه قائل است.
مک کوئین، دیوید؛ راهنمای شناخت تلویزیون، فاطمه کرمعلی و دیگران، تهران، اداره کل پژوهشهای سیما، 1384، ص25.
همان، ص25 و 26.
بیریوکف، ن.س؛ تلویزیون و دکترینهای آن در غرب، محمد حفاظی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1372، چاپ اول، ص20 و 23.
همان، ص21تا 30.
معتمدنژاد، کاظم؛ وسایل ارتباط جمعی، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، 1385، چاپ پنجم، ص191 و 290 و مک کوئین، دیوید؛ ص16.
باهنر، ناصر؛ رسانهها و دین، تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیما، 1387، چاپ دوم، ص69 و 70 و کازنو، ژان؛ قدرت تلویزیون، علی اسدی، تهران، امیرکبیر، 1364، چاپ اول، ص47.