مخاطب شناسی

این صفحه،صفحه آموزشی کلاس درس مخاطب شناسی به راهنمایی استاد محمود اربابی است.

مخاطب شناسی

این صفحه،صفحه آموزشی کلاس درس مخاطب شناسی به راهنمایی استاد محمود اربابی است.

تحلیل چهار نوع برنامه تلویزیونی

باکس خبری:
یکی از بهترین انواع باکس خبری ؛ اتاق خبر در شبکه منوتو میباشد . این باکس خبری به دلیل تفاوت زیاد آن با انواع مشابهش بسیار جالب توجه است. ازجمله اینکه . اخبار پخش شده از شبکه های مختلف عموما حالتی بسیار رسمی و جدی دارند و تنها اخبار بیست و سی و یا بی بی سی در مواردی سعی کردند این خشکی و رسمیت زیاد را از بین ببرند. ولی در این شبکه با قرار دادند چندین جوان در کنار هم و خواندن اخبار مختلف دنیا بصورت یک بحث گروهی حالتی جالب ایجاد کرده.
گروه خبر تلویزیون '' من و تو ۱ '' با روش و زبانی تازه شما را در جریان آخرین خبرهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی قرار خواهد داد. نگاهی به سرخط روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف ایرانی، مروری بر نشریات بین‌المللی و همچنین بررسی صفحات تاریخ ۳۱ ساله اخیر و سخن روز و هفته، قسمتهای دیگری از برنامه اتاق خبر تلویزیون '' من و تو ۱ '' است. انها در پایان هر هفته آخرین قیمت کالاهای مصرفی شما در ایران و بریتانیا را مقایسه کرده و آنرا به شما اطلاع می دهند.
این باعث میشود در ابتدای امر تعداد کمی احتمال دهند که این پخش اخبار است. تازگی و جدید بودن حالت پخش این برنامه جالب توجه است . از موارد دیگر موفق بودن این برنامه ساعت پخش آن است. این برنامه ابتدا در ساعت 21:30:00 پخش میشود . که زمانی مناسب برای اهل خانوادست که اخبار گوش دهند . و زمان آن با زمان پخش اخبار در شبکه های داخلی ایران تداخل ندارد و این باعث جذب مخاطب میشود.
این برنامه در ساعت بیست و چهار نیمه شب بازپخش میشود و گروهی هم که در ابتدای شب موفق به دیدنش نشدند در آخر شب میتوانند تکرار این  برنامه را ببینند.
این باکس خبری هم اخبار داخلی ایران را پوشش میدهد و هم اخبار خاورمیانه و اخبار جهانی را .
این برنامه به ظاهر دارای جهت گیری خاص سیاسی نمیباشد ولی در اصل در زیرپوست آن میتوان جهت گیری خلاف نظام داخلی ایران را دید. که از عیبوب این برنامه میباشد.
اخباری که توسط مجریان گفته میشود حالتی گفتگویی دارد و هر بخش را یکی از مجریان میگویند و از نکات قابل توجه این است که مجریان به دوربین خیره نمیشوند و اخبار را در واقع برای بقیه دوستانش در استودیو میگوید و این خود جذابیت دارد. و در واقع دیدی نوین به پدیده باکس خبری است.
این برنامه اخبار علمی یا فرهنگی هنری زا پوشش نمیدهد و عموما تنها به اخبار سیاسی مملکتها میپردازد . که این هم نوعی حسن برای افرادی است که تنها دنبال اخبار سیاسی هستند و هم نوعی عیب محسوب میشود زیرا برای کسانی که خواهان همه انواع اخبار هستند من جمله هنری و فرهنگی بخشی تعبیه نشده است.

ایده  "اتاق خبر" در اصل برای یک کانال تلویزیونی که می خواهد نسل جوان را به خود جلب کند، ایده خوبی است. در این برنامه، عده ای به اصطلاح "خبرنگار" یا شاید در این مورد بهتر بشود گفت "خبر جمع کن"، خبرها را برای هم می خوانند
تهیه کنندگان برنامه  تلاش می کنند تا با استفاده از دوربین های روی دست و وارد کردن تکان های عمدی بر آن ها  احساس تحرک و پویایی یک برنامه فی البداهه بدون سناریو را بطور مصنوعی به بینندگان منتقل کنند. اما محتوای برنامه و شیوه اجرای خبرنگاران با فی البداهه بودن برنامه همخوانی ندارد و  این یک مشکل اساسی است که نیازمند پرورش ایده خام "اتاق خبر" است.
برنامه "اتاق خبر" می خواهد این حس را منتقل کند که به  بیننده تلویزیون این فرصت را داده است تا درقلب ارتباطات لحظات آخر تنظیم خبرها قرار بگیرد. به همین دلیل فی البداهه بودن حرکات دوربین  قابل توجیه می شود. البته  استفاده از این تکنیک زمانی مشکل ایجاد نمی کرد که آنچه که در جلوی دوربین اتفاق می افتاد واقعا این احساس را به بیننده منتقل می کرد که در همان زمان که  مجریان بطور طبیعی داشتند خبرها را برای اولین بار برای همدیگر بازگو می کردند، دوربین هم برنامه را ضبط می کرد. اما متاسفانه این اتفاق نیفتاده است.
بیننده شک می کند که شاید آن ها در حال تمرین اجرای  اخباری هستند که قرار است بعدا جلوی دوربین های استودیو پخش خبر آن را بطور زنده برای بینندگان اجرا کنند.  هیچ چیز  اصلا روشن نیست و بیننده  کاملا گیج می شود و بطور مدام در حال حدس زدن است..
برای پرورش بهتر این ایده، تهیه کنندگان می توانستند از نمونه های خوب فیلم هایی بهره بگیرند که در آن ها از تکنیک های فی البداهگی و مستند سازی همزمان بخوبی استفاده شده است. از میان این دسته فیلم ها می توان به  " office" که از کانال 2 بی بی سی و "Drop  the Dead Donkey"  که از کانال 4 انگلیس پخش می شوند، اشاره کرد.
مشکل دیگر  برنامه "اتاق خبر" این است که  بندرت از تصویر و گرافیک در آن استفاده می شود در حالی که استفاده از این المان ها برای قابل هضم تر کردن خبر تلویزیونی حایز اهمیت است.

برنامه تلویزیونی:
از برنامه های تلویزیونی که مناسب با مخاطب خود میباشد برنامه آشپزی در شبکه پی ام سی است.
نایجلا لاوسون یکی از آشپز های خانگی معروف می باشد که در بسیاری از برنامه های تلویزیونی و مجلات آشپزی حضور داشته و دستور های آشپزی وی نیز طرفداران بسیار دارد.
این برنامه آشپزی هر روز ساعت دوازده از شبکه پی ام سی پخش میشود دارای مخاطب زنان خانه دار میباشد. از نکات مثبت این برنامه اولا تایم پخش آن است که زمانی مناسب است و زنان خانه دار در این زمان  به فکر پخت غذا برای  وعده نیمروز هستند و این برنامه درواقع راهنمایی برای پخت غذاست.
از دیگر نکات مثبت این برنامه این است که برخلاف تمام برنامه های آشپزی داخلی در یک فضای مشخص آشپزخانه با رنگها و طرح های تکراری نمیباشد و برنامه به نوعی حالت یک سریال دارد. خود آشپز که مجری برنامه هم هست برنامه را در اجرا میکند و این بهتر از حضور مجری در کنار آشپز بعنوان یک تستر است که در انتهای برنامه غذا را میچشد و تعریف میکند.
در  این برنامه غذاهایی متفاوت با سبک آشپزی ایرانی ساخته میشود و نوعی جدید برای ایرانی هایی است که بدنبال تنوع در غذا هستند.
همچنین سادگی غذاها و سرعت در پختش بسیار مناسب برای این زمان است که یک خانم خانه دار میتواند این غذا را به سرعت برای وعده نیمروز آماده کند.
این برنامه به نوعی ترکیبی از برنامه های آشپزی باسوپ ایرا میباشد .
از معایب این برنامه این است که مواد غذایی که برای پخت غذا استفاده میکند گاهی ناآشنا برای ایرانیان است و مختص به کشور سازنده میباشد.

برنامه کودک:
یکی از برنامه های کودک که متناسب با مخاطبش تهیه شده کارتون والی پخش شده از شبکه دو سیما میباشد . این برنامه که مخاطب خردسال و هم مخاطب نوجوان را در برمیگرد و یا حتی قشر جوان برای همه این رده های سنی جذاب و مورد توجه است.
از نکات مثبت این انیمیشن آن بود که در ساعت مناسب در روز جمعه پخش شد و این باعث میشود مخاطبان در ساعتی که مربوط به تفریح و سرگمیشان است به تماشای یک برنامه مورد علاقه از تلویزیون بپردازند.
همچنین پخش این برنامه از شبکه دو متناسب با مخاطبان کودکش میباشد .
این انیمشن که فضایی برای آزاد گذاشتن تخیل کودک ایجاد میکند اجازه میدهد تا او جلوه بصری تخیلاتش را ببیند و با موجودی کاملا غریب در یک دنیای غریب آشنا شود و رابطه احساسی برقرار کند و بداند که میتواند تخیلش را در این زمینه تا جایی که بخواهد آزاد قرار دهد.
این انیمیشن که دارای طرفداران بسیار در تمام جهان میباشد در ایرانم با استقبال روبرو شد . و پخش آن از شبکه سیما در یک زمان مناسب ایده ای خوب برای جذب مخاطب و راضی نمودنش بود.

برنامه مستند :
ازجمله برنامه های مستند متناسب با مخاطب خود ساخته شده مستند تمدنهای گمشده پخش شده از شبکه منوتو میباشد. این مستند که هر هفته در ساعت بیست و سه از شبکه منوتو پخش میشود به معرفی تمدنهای قدیمی در دنیای باستان میپردازد. تمدنهایی بزرگ و معروفت که نه تنها برای اهل تاریخ که برای بقیه افراد جامعه نیز جالب توجه است.
این برنامه مستند که هر هفته تنها یکبار پخش و یکبار هم بازپخش میشود از نمونه های خوب برنامه های مستند میباشد.
رده سنی مخاطبان این برنامه نوجوانان و بزرگسالان هستند که با توجه به این رده های سنی زمان بیست و سه زمانی مناسب است.
نوع ساخت برنامه و باز سازی فضای قدیمی چه با کامپیوتر و چه بصورت فیلمهایی کوتاه تاریخ را دلچسبتر و ملموس تر میکند بنوعی که برای همه قابل درک باشد و جذابیت خود را حفظ کند.
پرداختن به موضوع مسیح نیز از عواملی دیگر برای جذاب شدن این مستند است چرا که علاوه بر جنبه مذهبی بودنش بسیار اسرار آمیز است و بنوعی با تمدن روم باستان پیوند خورده و این باعث جذب مخاطب میشود.
در این برنامه علاوه بر داستان زندگی پیامبر مسیح؛ به توضیح و تشریح معماری اورشلیم نیز میپردازد و با جلوه های کامپیوتری زیبایی که از اورشلیم تهیه شده مستند را جذابتر میکنند.
این برنامه مستند مسیح را از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار میدهد اول زندگی خود مسیح . پادشاه خونخوار عصر او ؛معماری بنای اورشلیم و حوادث تاریخی آن دوره.
فیلم سینمایی:

ربکا ( ۱۹۴۰ )
Rebecca 1940

کارگردان : آلفرد هیچکاک
نویسندگان : دافن دو موریر
فیلیپ مک دونالد
تاریخ انتشار : ۱۲ آوریل ۱۹۴۰
بازیگران : لورنس اولیویر
خوان فونتاین
جرج ساندرس
جودیس اندرسون
نایگل بروس
مدت فیلم : ۱۳۰ دقیقه
کشور : آمریکا
به‌کا (انگلیسی: Rebecca) نام فیلمی است آمریکایی به کارگردانی آلفرد هیچکاک و تهیه‌کنندگی دیوید سلزنیک که در ۱۹۴۰ ساخته شده و جوایز اسکار بهترین فیلم و بهترین فیلمبرداری را ازآن خود ساخته است. این فیلم که بر اساس رمان روانشناسانه و پر از تعلیق ربه‌کا، اثر نویسندهٔ انگلیسی دافنه دوموریه ساخته شده است اولین فیلم آمریکایی هیچکاک و اولین همکاری مشترک او با دیوید سلزنیک محسوب می‌شود. سر لارنس الیویه، جوان فانتین و جودیت اندرسون نقش‌های اصلی را در این فیلم بازی می‌کنند.
خلاصه داستان :
ندیمه‌ای جوان در مونت کارلو با مرد جوان ثروتمندی به نام ماکسیم دو وینتر که همسرش ربکا را به تازگی از دست داده است آشنا می‌شود. آندو عاشق یکدیگر شده و ازدواج می‌کنند. ماکسیم همسرش را به عمارت باشکوه ماندرلی می‌آورد اما خدمتکاران که هنوز به همسر اول ماکسیم که به طرز مشکوکی جان داده است وفادارند، خانم دو وینتر جدید را با بی‌میلی به عنوان بانوی خانه می‌پذیرند. اما در رآس آنان خانم دانورس، ندیمهٔ وفادار ربکاست که بانوی زیبارویش را همچنان می‌ستاید و برخوردی سرد و ترسناک با بانوی جدید خانه دارد.

خانم دو وینتر جدید که مرعوب خانم دانورس شده است کم کم به شک می‌افتد که آیا ازدواج او با ماکسیم کار درستی بوده است یا خیر. با این وجود رفتاری طبیعی در پیش می‌گیرد و از همسرش می‌خواهد تا جشن بالماسکه‌ای را در عمارت ماندرلی برگزار کنند. ماکسیم با بی‌میلی می‌پذیرد و خانم دو وینتر جوان سرگرم تهیهٔ لباسی برای خود می‌شود. خانم دانورس به او پیشنهاد می‌دهد تا لباسی همچون لباس کارولین دو وینتر، یکی از اجداد خانواده که پرتره‌اش بر دیوار آویزان است تهیه کند و او نیز چنین می‌کند. در شب جشن ماکسیم از دیدن لباس همسرش عصبانی می‌شود و خانم دو وینتر می‌فهمد که ربکا نیز چنین لباسی را پوشیده بوده و خانم دانورس نیز از این موضوع مطلع بوده است. خانم دانورس به او می‌فهماند که هرگز نمی‌تواند جای ربکا را بگیرد و تا آنجا پیش می‌رود که خانم دو وینتر تصمیم به خودکشی می‌گیرد. اما با برخاستن هیاهویی به حال خود بازمی‌گردد.

در طبقهٔ پایین می‌شنود که قایقی را از زیر آب بیرون کشیده‌اند و جسد ربکا را در آن یافته‌اند. او که شگفت‌زده شده از ماکسیم می‌شنود که جسدی را که قبلا به جای ربه‌کا شناسایی کرده بوده هم او نبوده و به عمد چنین گفته بوده است. سپس برایش توضیح می‌دهد که او و ربکا از ابتدا از یکدیگر متنفر بودند ولی به خاطر خانواده قرار گذاشته بودند تا همچون یک زوج واقعی در جمع حاضر شوند. با این وجود ربکا کم‌کم رفتاری بی‌خیالانه در پیش گرفت و ماکسیم فهمید که او پنهانی با پسرعمویش جک ارتباط دارد. یک شب که ربکا در کلبهٔ ساحلی منتظر آمدن جک بود با ماکسیم روبرو می‌شود و به او می‌گوید که از جک حامله است. در حین بگومگوی آندو با یکدیگر پای ربکا سر خورده و به دلیل اصابت سرش بر زمین جان خود را از دست می‌دهد. ماکسیم که چنین می‌بیند او را در قایقی گذاشته و آنرا غرق می‌کند.

با پیدا شدن جسد واقعی، پلیس به ماکسیم مظنون شده و او را به جرم قتل ربکا بازداشت می‌کند. در پرسش از دکتر ربکا معلوم می‌شود که او حامله نبوده، بلکه سرطان داشته و چون به زودی بر اثر آن از پای در می‌آمده است به شوهرش دروغ گفته تا خشمگین شده و او را بکشد. ماکسیم آزاد شده و به خانه‌اش باز می‌گردد اما می‌بیند که عمارت ماندرلی در میان شعله‌های آتش می‌سوزد. ماکسیم همسرش را می‌یابد و از سلامت او مطمئن می‌شود اما خانم دانورس که خانه را به آتش کشیده است در میان آتش می‌سوزد و می‌میرد.
از نمونه فیلمهایی سینمایی که متناسب با مخاطب خود تولید شده است. فیلم سینمایی ربکا به کارگردانی آلفرد هیچکاک پخش شده از شبکه جم کلاسیک میباشد.
این شبکه که هر شب در این ساعت یکی از فیلمهای برتر تاریخ سینمای جهان را پخش میکند از لحاظ زمانی وقتی مناسب برای مخاطبان خود در نظر گرفته است. در این ساعت که همه اعضای خانواده دور هم هستند تماشای یک فیلم که بتواند برای همه مناسب باشد جذاب خواهد بود . پخش آثار کلاسیک سینمای جهان که بعضا نایاب هستند در یک زمان مناسب برای افراد زیادی جالب توجه است .بخصوص که فیلمها با کیفیت بالا در ورژن اصلی و بدون سانسور پخش شد که تهیه آن در این صورت دشوار است.

بررسی کنداکتور شبانه روزی یک شبکه با توجه به ارزیابی مخاطب:


شبکه یک سیما، به عنوان فراگیرترین و پرسابقه ترین شبکه تلویزیونی ایران ،از عمری بیش از 30 سال در دوران پس از انقلاب اسلامی برخوردارد است و درطی این 30 سال، کوشیده است تا اهداف و کارکردهای یک رسانه ملی را به بهترین و موثرترین شکل به منصه ظهور رساند. این درحالی است که با  احتساب سال های پیش ازانقلاب اسلامی، شبکه یک سیما، به عنوان با سابقه ترین شبکه تلویزیونی ایران، ازعمری متجاوز از40 سال برخوردار خواهد شد که با این سابقه فعالیت، از بعد منطقه ای نیز به عنوان  پرسابقه ترین شبکه تلویزیونی درخاور میانه محسوب می شود. نخستین ایستگاه تلویریونی ایران (TV1) درسال 1347، به صورت غیر رسمی فعالیت خود راآغاز کرد که نخستین فرستنده خصوصی خاورمیانه محسوب می شود و درآمد آن نیز از طریق پخش پیام های بازرگانی تامین می شد.
شروع به کار شبکه یک سیما به سال 1350 یعنی آغاز به کار تلویزیونی ملی درایران باز می گردد که اولین تلویزیونی ملی درایران به صورت رسمی آغاز بکارکرد.
ازابتدای دهه پنچاه، شبکه اول رادیو و تلویزیون، «رادیو و تلویزیون ملی ایران» نام گرفت و در سال1354، پخش رنگی برنامه های آن آغاز شد. پش از پیروزی انقلاب اسلامی، شبکه یک سیما به عنوان شبکه سراسری تلویزیون ایران به فعالیت پرداخت که تا به امروز ادامه داشته است.
برای بررسی کنداکتور یک شبکه؛ شبکه یک از سیمای جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد. این شبکه که بعنوان شبکه ملی فعالیت دارد و همه اقشار و سنین جامعه را پوشش میدهد. برنامه های گوناگونی پخش میکند. موضوعات این برنامه ها متفاوت است تا همه انواع مخاطب را جذب کند.
این شبکه یک شبکه بیست و چهار ساعته میباشد و در تمامی ساعات برای مخاطبانش برنامه پخش میکند.این شبکه ابتدای روز را با برنامه تسبیح صبا در ساعت 03:20:00 شروع میکند. که اذان صبح نیز در این برنامه پخش میشود.
 
شمیم بهشت             در ساعت       05:00:00      
زمین سفینه فضایی     در ساعت        05:20:00      
دعای عهد                  در ساعت       05:50:00
     
از دیگر برنامه های صبحگاهی این شبکه میباشد که عموما دارای مخاطبان کمی هستند . و این مخاطبان بخشی مربوط به مشاغلی هستند که نیمه شبها هم فعالیت دارند مثل داروخونه های شبانه روزی . بیمارستانها . نیروهای انتظامی . آژانسها و .... عموما افرادی که کارشان از ساعات هفت تا هشت صبح آغاز میشود و همچنین زنان خانه دار و دانش آموزان در این ساعات خواب هستند و تنها مشاغل خاص و افراد خاص هستند که بیننده این برنامه ها هستند.
در ساعت شش صبح برنامه صبح بخیر ایران پخش میشود. که یک برنامه ترکیبی با سابقه طولانی میباشد و بخاطر تنوع بخشهای آن دارای مخاطبان زیادی میباشد. و از آنجایی که سه تایم پخش اخبار در میان این برنامه قرار دارد قابل توجه افرادی است که میخواهند اخبار روز را در همان ساعات اول صبح داشته باشند. از محاسن این برنامه علاوه بر بخشهای متنوع آن این است که بعد از گذشت چند ماه دکورهای بخشهای مختلف عوض میشود و یا یعضی بخشها حذف و بخشهایی جدید اضافه میشود و این خود از یکنواخت بودن برنامه جلوگیری میکند. این برنامه بخاطر ساعت پخش آن از مخاطبان زیادی برخوردار است . چرا که عموما اغلب افراد جامعه بعد از بیداری در تایمی که به صبحانه خوردن و آماده شدن اختصاص داده اند به تماشای تلویزیون هم میپردازند . همچنین در اغلب سازمانها و اداره ها تلویزیونهایی برای رفاه کارمندان و یا ارباب رجوعان وجود دارد که بعد از حضور کارمندان و ارباب رجوعان روشن میشوند. همچنین از دیگر مخاطبان زنان خانه دار هستند که بعد از رفتن همسر و فرزندان در حین انجام دادن کارهای خانه به تماشای تلویزیون هم میپردازند . از این روز صبح بخیر ایران چون دارای بخشهای مختلفی است بنوعی همه این مخاطبان را سعی میکند پوشش دهد . حتی کودکان را قبل از رفتن به مدرسه با پخش کارتونهایی کوتاه.
در ساعت 09:15:00 برنامه باشما پخش میشود که یک برنامه زنده میباشد در مورد مضامینی چون مسکن ؛راه ؛ کار و دانش بحث میکند. که مخاطبان آن مختص به افرادی هستند که بطور اتفاقی به تماشای آن بپردازند و یا  بخواهند در مورد موضوعات این برنامه اطلاعی کسب کنند.
در ساعت 10:00:00 صبح سریال همه فرزندان من ژخش خواهد شد . که از لحاظ محتوای بیشتر مربوط به زنان خانه دار میباشد . این سریال تکراری میباشد و حتی در زمانی که برای اولین بار هم پخش میشد دارای مخاطب چندانی نبود.
در ساعت 10:30:00 برنامه سیمای خانواده پخش میشود. که این برنامه هم مانند صبح بخیر ایران یک برنامه ترکیبی است و بیشتر دارای مخاطبان زنان خانه دار است. ازجمله برنامه های موفق شبکه یک سیمای خانوادست . این برنامه دارای بخشهایی مورد علاقه زنان خانه دار ازجمله آشپزی ؛ آموزش هنرهای دستی و  بحثهای روانشناسی است.
در ساعت 12:30:00 برنامه آفتاب شرقی که دارای مضمون مذهبی به همراه اذان ظهر است ؛ پخش میشود.
در ساعت 13:40:00 برنامه موج که یک برنامه خبری است ؛ پخش میشود . و به نقد اخبار و گزارشات شبکه های مختلف میپردازد . اخبار نیمروزی در ساعت چهارده پخش میشود . که تقریبا تمام اقشار جامعه سعی میکنند برای بدست آوردن مهمترین خبرهای جامعه و دنیا ؛آن را ببینند.

بعد از اخبار تکرار سریال شب قبل پخش خواهد شد . که عموما در این زمان خانواده ها به استراحت میپردازند . و زمان مناسبی برای دیدن سریال است .
بخاطر شروع هفته دفاع مقدس تلویزیون بخشی از برنامه ها را به این مناسبت اختصاص داده است .ازجمله
 
شکست حصر آبادان             15:30:00      
      
ولایت عشق                       16:00:00      
سنگر سازان بی سنگر          17:10:00      
گذری بر دیار خوش منظر        17:20:00      
      
      
      
      
که همه از برنا مه های مناسبتی در این هفته میباشد . البته  در این تایم تلویزیون از مخاطبان چندانی برخوردار نیست و افراد شاغل در راه برگشت به منزل میباشند و عموما اهل خانه در این ساعت استراحت میکنند . کودکان هم در این ساعت منتظر دیدن کارتون میباشند و از این لحاظ شبکه دو که شبکه کودک است این مخاطب را به خود اختصاص داده و شبکه ملی از پخش برنامه برای خردسالان و کودکان غافل شده است.     
  در ساعت 17:40:00 برنامه صفر تا سی پخش میشود که یک برنامه گفتگویی در مورد خود اشتغالی میباشد . و انواع مشاغل را معرفی میکند . تایم این برنامه با توجه که موضوع آن و گروه مخاطبش که افراد جوان و دنبال کار هستند مناسب نیست . چرا که در این ساعت جوانان عموما وقت برای تماشای تلویزیون نمیگذارند.
در ساعت 18:10:00 برنامه کمی متفاوت پخش میشود . مخاطب این برنامه بیشتر نوجوانان میباشند . و از این لحاظ دارای زمان مناسب میباشد. در این برنامه به معرفی افراد خاص جامعه که به مدارج بالا رسیدند میپردازد . و از این لحاظ نه برای نوجوانان که برای بقیه افراد هم که به تماشای این برنامه میپردازند ؛ جالب و مورد توجه است.
در ساعت 19:00:00 پخش اخبار وجود دارد . که هنگام تابستان به علت طولانی بودن روزها این زمان برای پخش اخبار مناسب نیست چرا که بیشتر افراد بیرون خانه هستند و در این زمان وقت برای دیدن اخبار ندارند . اما در زمستان در این ساعت افراد خانواده گرد هم جمع میشوند و پخش اخبار مناسب است .
ساعت 19:40:00 زمان پخش کتاب داست که  برنامه جالب توجه برای سنین مختلف میباشد و دارای زمان مناسبی هم هست . چرا که در این زمان اکثر افراد در خانه هستند و نیاز به سرگرمی دارند که پخش کتاب دا میتواند برایشان جالب توجه باشد.
 
مستند الفبا    19:50:00      
پس از سالها    20:20:00      
اخبار    21:00:00      
نماهنگ    21:40:00      
سایه روشن    21:50:00      
پرستاران    22:20:00      
پارک ملت    23:00:00     

از برنامه های آخر شب میباشد . از برنامه های مناسب پخش اخبار ساعت بیست و یک میباشد که دارای مخاطب بالایی است. همچنین پخش سریال در ساعت بیست و دو و بیست. البته انتخاب نوع سریال بسیار مهم است چرا که اغلب سریالهای پخش شده در این تایم کسل کننده و دارای موضوعاتی مخصوص زنان خانه دار هستند در صورتی که این تایم برای تمام افراد خانوادس و باید سریالهایی با موضوعات گسترده تر و مناسب برای تمام اعضای خانواده پخش شود .
برنامه پارک ملت ، برنامه ی موفقی است که شبها به غیر از روزهای تعطیل از 11 الی 1 شب روی آنتن شبکه یک سیما میرود نکته مهم و قابل تقدیر لوگوی این برنامه است ، نماد تک چشم به عنوان نماد شیطان امروز در برخی از رسانه های مهم دنیا استفاده میشود و این تصویر دو چشم در کنار لوگوی پارک ملت مقابله خوبی برای این مهم است ، و از طرفی میتواند نماد آگاهی و بصیرت هم باشد البته این برنامه با حضور آقای شهیدی فر به عنوان مجری نکات مثبت بسیاری را دارد.
شبکه یک ؛ یک شبکه ملیست و باید تمام اقشار و سنین  را پوشش دهد . برنامه های این شبکه در موارد کمی جذب مخاطب میکند و برای گروه جوان چندان مناسب نیست . و به نوعی شبکه ای برای افرادی در سنین بالا میباشد . این شبکه با اینکه نام شبکه ملی را برای خود برگزیده اما توجهی به برنامه های مخصوص کودکان نوجوانان و جوانان ندارد. و تنها قشری که شاید در ساعات صبح رضایتمندی از این شبکه داشته باشند زنان خانه دار است. از نکات مثبت این شبکه وجود اخبارها در ساعات مختلف است . اما باکس خبری این شبکه سالهای سال است که روندی یکنواخت دارد و بروز رسانی نشده . و از این لحاظ شبکه دو و سه بهتر عمل کرده اند.
برنامه های بعد از نیمه شب عموما تکراری و خالی از موضوعات مناسب است . در صورتی که اغلب جوانان بعد از نیمه شب بیدار هستند و این تایم میتواند به پخش برنامه ای برای این گروه بپردازد . چرا که تنها شبکه ای که به این تایم اهمیت میدهد شبکه سه با پخش فوتبال است . اما پخش برنامه های مورد توجه جوانان و یا فیلمهای سینمایی با موضوعات مورد پسند این قشر در این ساعت میتواند موفق باشد.
از آنجا که نقش شبکه یک در نشان دادن چهره کلی نظام ،بارزتر و پررنگ تر است لذا طراحی ،برنامه ریزی،تولید،تامین و پخش برنامه های آن بر اساس سیاست های مصوب سازمان به ویژه منشور رسانه ،برنامه های توسعه کشور،سند چشم انداز 20 ساله و در چار چوب اصول و خط مشی برنامه  ریزی و به منظور تبلیغ و تحکیم ارزشهای اسلام، نظام همبستگی و وحدت ملی، ایجاد تفاهم ، همدلی و اعتماد بین مردم و نظام و همچنین کمک به ترسیم و ایجاد آینده ای روشن و تلطیف روحیه مخاطبان، جزو ماموریت اصلی یا فلسفه وجودی تشکیل شبکه یک سیماست.
شبکه یک ، شبکه رسمی و ملی سیمای جمهوری اسلامی ایران است که بیشترین میزان پخش آن اختصاص به موضوعات اجتماعی ، اطلاعات عمومی و سیاسی دارد و با رویکردهای اصلی اطلاعاتی و ارشادی برا ی عموم مخاطبین (به ویژه بزرگسالان ) در قالب ساختارهای مختلف برنامه پخش می کند .
تعریف و مشخصات نشان شبکه یک سیما
 نشان شبکه یک سیما بخشی از نشان رسمی «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» است که از سال های 75-1374در پخش شبکه به عنوان علامت یا نماد تصویری شبکه معرفی شد. نشان از دو شکل مربع، در بخش بیرونی و دایره در بخش درونی تشکیل شده است.
 مربع:  نمادی از چار چوب و تشکیلات بوده و هنگامی که بر یک رأس خود قرار گیرد حالتی پویا پیدا کرده و در اینجا به عنوان «کادر و چار چوبی برای ارائه تصویر» در نظر گرفته می شود.
 دایره: در عین حالی که به عنوان نمادی از کرۀ زمین بیانگر نگاهی جهان شمول در رسانۀ ملی است، نمادی از «چشم و دیدن»  نیز به شمار می رود. دو شکل در تقابل با یکدیگر از یک ارتباط منطقی برخوردار بوده و هماهنگی خوبی بین فضای تاریک روشن نشانه وجود دارد. جدا از این، کلیت نشان به نوعی تداعی کننده «چشم» به عنوان وسیله ارتباطی مخاطب با رسانه است. این نشان در برگ ها و اوراق اداری سازمانی در وله ها و میان برنامه ها و همچنین به عنوان نشانۀ شبکه در گوشه کادر تلویزیون مورد استفاده قرار می گیرد. رنگ آرم شبکه رنگ آبی فیروزه ای (سبز ایرانی) است که در کاشیکاری و معماری ایران کاربرد فراوان داشته و از دیدگاه نمادی نیز این رنگ معرف تمدن و فرهنگ اصیل و غنی ایرانی اسلامی است.  این رنگ، در دو روش چاپی و تلویزیونی به صورت زیر است: الف: mode  CMYK   (چاپ چهار رنگ):  Y=25 , C=100 این رنگ در چاپ به صورت آبی  فیروزه ای در سربرگ های فعلی شبکه مورد استفاده قرار گرفته است. (ضمناً براساس دستور العمل کمیته ساماندهی سربرگ ها و اوراق اداری که با بخشنامه  ریاست محترم سازمان در اداره کل حافظت اسناد حراست تشکیل شده، اسامی تمام شبکه ها در سربرگ ها و اوراق اداری سازمانی، خط نستعلیق می باشد.

شبکه یک سیما در طی 10 سال گذشته ، همواره حجم قابل توجهی از برنامه های تولید شده در معاونت سیمای سازمان صدا وسیما را به خود اختصاص داده است . آمار سال 1379 نشان می دهد شبکه یک سیما در این سال به میزان 2308 ساعت برنامه تولید کرده است . این در حالیست که آخرین گزارش عملکرد شبکه ( سال 89 ) نشان می دهد که شبکه یک سیما ، حجم تولید برنامه های خود را به میزان 3696 ساعت رسانده است که نسبت به سال 1379 ، درحدود 160 درصد رشد را نشان می دهد.
لازم بذکر است ازحدود 3696 ساعت برنامه تولید شده در شبکه یک سیما طی سال 1389، درحدود 60 ساعت آن دارای طبقه (الف) ، 324 ساعت طبقه (ب) ، 2263 ساعت طبقه (ج) ، 1049 ساعت طبقه (د) بوده است.


تعریف مخاطب؛ مخاطب شناسی و رسانه

مخاطب شناسی و اطلاع رسانی در روابط عمومی

مهمترین وظیفه روابط عمومی برقرار ارتباط در داخل و خارج از سازمان با مخاطبان انبوه و متفاوت است ؛ در اجرای این وظیفه واحدهای روابط عمومی با استفاده از ابزارهای مختلف اقدام به برقراری ارتباط می کنند، لیکن اگر این عملکرد به نحو علمی و کارشناسی ارزیابی شود ؛ اثربخشی همه این فعالیت ها با تردید مواجه است . چرا که به عناصر ارتباطی در فراگرد انتقال پیام توجه کافی نشده است .

ارتباط به هر شکلی که برقرار شود ، حداقل 3 عنصر  را در خود دارد . فرستنده ( منبع ) ، پیام ، گیرنده (مخاطب). هر سه عنصر ویژگی هایی دارد که اگر مورد توجه قرار نگیرد به عنوان موانع ارتباط از اثربخشی آن می کاهد به نحوی که در بسیاری موارد ، اثر بخشی یک پیام به صفر می رسد . در این فرصت ویژگی های یکی از سه عنصر یاد شده یعنی « مخاطب » به طور خلاصه تشریح می شود
 
تعریف مخاطب

از مخاطب تعاریف متعددی شده است ؛ که ما به عنوان روابط عمومی باید با توجه به وظایف و رسالت خود ، تعریف خاصی از مخاطب داشته باشیم که ذیلاً به آن اشاره می شود :

    ·   مخاطب کسی است که داوطلبانه به محتوی یا رسانه معینی روی می آورد .

    ·   اما از نظر روابط عمومی ، مخاطب گروهی از افراد است که ارتباط گر می خواهد به آنان دسترسی داشته باشد  ارتباط برقرار کند .

از آنجا که دسترسی روابط عمومی به مخاطب آسان نیست ، مخاطب از جنبه های دیگر نیز تعریف شده است:

مخاطب سرسخت :

مخاطبینی که از پذیرفتن آنچه ارتباط جمعی و سایر فرستنده ها برای او می فرستند اکراه دارد .

تعریف مخاطب از مخاطب :

افراد ممکن است صرفاً به دلیل اینکه به پیام خاصی توجه می کنند خود را مخاطب بدانند . از منظر دیگر مخاطب به عنوان گیرنده و مخاطب به آفریننده با توجه به نقشی که در فرایند ارتباطی دارد تعریف می شود . اما ما به عنوان روابط عمومی مخاطب را کسی می دانیم که قصد داریم پیامهای سازمان یا دستگاهی را که در آن کار می کنیم به او منتقل کنیم .
چرا مردم مخاطب رسانه ها می شوند

دلایل متعددی برای مخاطب شدن از جانب مردم وجود دارد ، به عبارتی مردم به دلایل زیر از رسانه ها استفاده می کنند .

1-  تفریح و سرگرمی و شادی های عاطفی

2-   نیازهای اطلاعاتی و شناختی

3-   نیازهای اجتماعی ، هویت و گفت و گو با دیگران

4-   نیازهای غیر اجتماعی

5- نیازهای مربوط به خود رسانه ها ، مثل زمانی که تبلیغات پخش می شود .
شناخت مخاطب

     همانطور که در مقدمه ذکر شد ،‌ارتباط مؤثر زمانی برقرار می شود که پیام فرستنده ، متناسب با ویژگی های مخاطب طراحی شود . بر این اساس ، برنامه ریزان ارتباطی ـ روابط عمومی ـ باید دسته بندی درستی از مخاطبان داشته باشد ، ویژگی های آنان را بدانند و در زمان و مکان مناسب ، پیام متناسب را برای او ارسال نماید.

دسته بندی مخاطبان

1-  دسته بندی مخاطبان بر مبنای ویژگی های جمعیت شناسی

سن ، جنس  ، شغل ، اندازه خانواده ، موقعیت فرد در چرخه حیات خانوادگی ، درآمد ، آموزش ، موقعیت جغرافیایی ، مذهب ، نژاد و ملیت ویژگی های جمعیت شناسی مخاطب را در بر می گیرد . فرستنده در طراحی پیام با هدف معین باید به این ویژگی ها توجه داشته باشد . به عنوان مثال ، تحقیقات نشان داده است که زنان مضطرب با دیدن مسابقات و نمایش های متنوع به آرامش می رسند ، حال آنکه مردان مضطرب با دیدن برنامه های خشن و پربرخورد ارضاء می شوند .

2-  دسته بندی مخطبان بر حسب باورها

مردم ، بسته به تجربه ها ، تأثیرات محیط ، باورهای ذهنی و 000 دنیا را به شکل های گوناگون درک می کنند . یک پدیده ممکن است نزد اشخاص و گروههای مختلف معانی متفاوت داشته باشد . مثلاً در تبلیغ یا اطلاع رسانی در زمینه بهبود غذا و تغذیه گروهی از مخاطبان برایشان زنده ماندن مهم است‏، اما در مقابل برای گروه دیگر « سالم ماندن » می تواند پیام مناسبی باشد .

3-  دسته بندی مخاطبان براساس نگرش ها

وقتی پیام برای گروه موافق و مخالف فرستاده می شود ، نمی تواند یکسان باشد . همیشه پیامی که برای مخالفان یک تفکر ارسال می شود باید قادر باشد به « چرایی » پاسخ دهد ، حال آنکه پیام موافقان فقط باید توضیحاتی درخصوص اهداف و برنامه ها باشد .

معمولاً در جریان انتخابات ، برخورد با موضوعات اجتماعی ، معرفی کالا یا خدمات ، و اعلام عملکرد یک دستگاه یا سازمان ، سه گروه حامیان ،  مخالفان و بی طرفان از هم تفکیک می شوند که محتوی ، رسانه و ویژگی  پیام برای هر یک از این گروه ها باید متفاوت باشد . اصولاً هزینه پیام رسانی برای موافقان به نسبت مخالفان بسیار پایین است .

4-   دسته بندی مخاطبان براساس رفتار

رفتار مخاطبان در ویژگی های پیام مؤثر است . پیامی که برای سیگاریها تهیه می شود با پیام برای غیر سیگاریها نمی تواند یکسان باشد . همینطور پیامی که برای نیازمندان طراحی می شود ویژگیها . ساخت و عناصر متفاوتی نسبت به پیامی که برای ثروتمندان طراحی شده دارد.

 

5-   دسته بندی مخاطبان براساس دسترسی

یکی از مشکلات روابط عمومی ها و اصولاً فرستنده ها این است که همیشه پیام را برای کسانی می‏فرستند که اولاً دسترسی به آنان آسان تر است و ثانیاً ارسال پیام برای آنان هزینه زیادی ندارد. به عنوان مثال ، اگر در یک روابط عمومی کتاب عملکرد چاپ شود ، برای نمایندگان مجلس ارسال می‏شود ، حال آنکه این نماینده قبلاً از طریق روزنامه ، دیدار با وزیر ، بولتن های محرمانه ، اینترنت، گزارش های ویژه و 000  با عملکرد آن سازمان آشناست . در مقابل برای گروههای بسیاری از جامعه که مخاطب واقعی روابط عمومی هستند ؛ پیامی فرستاده نمی شود . بنابراین لازم است ، مخاطبان را براساس هزینه ی منابعی که برای دسترسی به آنان ضروری است تقسیم کنیم و پیام را نه بر اساس اصل دسترسی آسان به هر کس که لازم بود بدهیم .

در همین زمینة  اورت راجرز » می گوید : بسیاری از آنان که به اخبار و اطلاعات نیازمند ترند دیرتر به اطلاعات دسترسی پیدا می کنند . مثلاً در مورد تنظیم خانواده ، اخبار و اطلاعات به کسی می رسد که همه نوع امکانات را دراختیار دارد و حتی قادر است تعداد زیادی را اداره کند .

6-  دسته بندی مخاطبان بر مبنای مراحل فراگرد

براساس نظریه اشاعه « اورت راجرز » مراحل پذیرش یک ایده ـ پیام ـ به شرح زیر است : آگاهی ، اقناع ، تصمیم ، اجرا و تثبیت . بنابراین نیاز مخاطب در شرایط مختلف پذیریش یک پیام متفاوت است . در مرحله آگاهی دادن باید اطلاعاتی داده شود که کاملاً با مرحله ی اجرا  یا تثبیت فرق کند.

7-  دسته بندی مخاطبان براساس منابع درآمدی

این تقیسیم بندی ، مخاطبان را براساس میزان درآمد و منابع اقتصادی مورد توجه قرار می دهد . همواره در موضوع رعایت مسائل بهداشتی ، متقاعد کردن مردم فقیر سخت تر از مردم متوسط و ثروتمند هست . اقناع مردم کم درآمد به خرید لوازم و وسایل گران قیمت غیر ممکن است . حتی اگر آن وسایل باعث آسایش و راحتی او می شود . لذا در طراحی یک پیام با هدف مشابه ، اما برای مخاطبان با درآمد متفاوت نباید یکسان باشد .

8-   دسته بندی مخاطبان براساس استفاده از رسانه ها

گاهی اوقات در طراحی و راسال پیام ، رسانه ، نه خود مخاطب مورد دسته بندی قرار می گیرد . ارتباط‏گر (فرستنده ) ممکن است به دلایل مختلف مجبور باشد از رسانه خاص استفاده کند ، لذا می‏توان مخاطبان را به شرح زیر تقسیم بندی کرد : خواننده روزنامه کثیرالانتشار ، خواننده روزنامه محلی ، شنونده رایدو ، بیننده  تلویزیون ، همینطور می توان گروهها را با پیام و رسانه ها تطبیق کرد :

گروه سیگاری کوچک با روزنامه ی محلی ، یا خریداران شیر با برنامه 8 تا 9 صبح رادیو ، یا طرفداران برنامه های علمی در برنامه 9 شب تلویزیون ، بنابراین در این دسته بندی پیام با رسانه تطبیق می‏شود.

9-   دسته بندی مخاطبان براساس موضوع و ارتباط

به دنبال این دسته بندی هشتگانه ، براساس نظر « گروینگ وهانت » ویژگی افراد و گروهها در برخورد با پیام های سازمانهای مختلف ، یک روش دیگر دسته بندی مخاطبان بوده و می توان در طراحی پیام به آن توجه کرد . 4 گروه از هم قابل تمایز است :

الف ـ همگان های تمام مسائل ، گروهی از مردم در همه جا فعالند . پس هر نوع پیامی را باید برای آنان ارسال کرد .

ب ـ همگان های بی تفاوت . برخلاف گروه قبلی در همه جا ارتباط ناچیزی برقرار می کنند.

ج ـ همگان های تک مسأله ، گروهی که فقط یک مسأله دارند ، اقتصادی ، فرهنگی یا سیاسی . بنابراین باید پیام را با ویژگی آنان تهیه و ارسال کرد .

د ـ همگان های ناگزیر و درگیر . در جایی که اکثریت جامعه در هر شرایطی درگیرند و به ناچار زیر پوشش پیام های ارتباطی قرار گرفته اند .

10-    دسته بندی مخاطبان براساس قومیت و استفاده از رسانه ها

در کشورهای مختلف با توجه به قومیت ها ، توجه خاصی به رسانه های محلی می شود . و اصولاً اقلیت ها کمتر به رسانه های ملی کشورشان توجه می کنند . در مورد موسیقی ، تفاوت بین قومیت ها بالاست . بنابراین یک برنامه ریز ارتباطی در این شرایط باید با توجه به این اصل ، رسانه مناسب ارسال پیام خود را انتخاب کند.

مفهوم مخاطب در روزهای نخست گسترش پژوهش های ارتباطات جمعی، به جمع دریافت کنندگان همزمان در نقطه پایان فرآیند خطی انتقال اطلاعات اطلاق می شد. این مخاطبان معمولاً هدف تبلیغات و اثرگذاری رسانه ها یا عامه مردمی بودند که اخبار و برنامه های سرگرم کننده رسانه ها را می خریدند. برداشت فوق از مخاطبان به تدریج جای خود را به نگرشی از دریافت کنندگان رسانه ها داد که کم و بیش فعال، مقاوم در برابر اثرات رسانه ها و در پی علایق و خواسته ای خویش- با توجه به زمینه های فرهنگی و اجتماعی خود- بودند.

فرآبند ارتباطی نیزبویژه بعنوان فرآیندی مشاوره ای، دوسویه و تعاملی، مجدداً مفهوم بندی شده است.

 
این باور که مخاطبان هدفی ثابت و بی تحرک در برابر فریبکاری و اثرگذاری رسانه ها هستند امروز بی اعتبار است. از هر زاویه ای که به مساله گزینش و استفاده از رسانه ها بنگریم، و در اهمیتی که مخاطبان برای رسانه ها قایل می شوند، می توانیم تاثیر قوی و حتی تعیین کننده عوامل اجتماعی و موقعیتی را مشاهده نمائیم.

رسانه های جمعی نوعاً توسط مخاطبان شان در درون چارچوب پیچیده ای از انتظارات و قضاوت ها در نظر گرفته می شوند و این انتظارات و قضاوت ها هم از ویژگی عمومی و اجتماعی رسانه ها اقتباس می شوند و هم از اهمیت رسانه ها در زندگی روزمره مخاطبان و لذتی که می توانند به مخاطبان خود بدهند.

مخاطبان توسط خود مردم و بر اساس علایق، توانایی ها، سلایق، نیازها، ترجیحات و هویت ها و تجارب اجتماعی و فرهنگی شان تعریف می شوند. براساس این رویکرد ما با یک نوع واحد از تجمع اجتماعی سر و کار نداریم، بلکه با انواع بسیار متفاوتی روبرو خواهیم بود که همگی درخورمخاطب نامیده شدن هستند.

کثرت رسانه ها و کانال های رسانه ای باعث شده است که توجه به منابع رسانه ای آنچنان متنوع و در جهات مختلف پراکنده شود که دیگر سخن گفتن از یک مفهوم واحد از مخاطبان جمعی رسانه ها هیچ قابل توجیه نیست. شاید بتوان گفت بزرگترین تغییر بوجود آمده در نتیجه ظهور رسانه های جدید این بوده که اصلاً مخاطبی به معنای قدیم نظاره گر ندارند.

مخاطبان را در انواع و مقوله های مختلفی می توان تعریف نمود: هواخواهان رسانه ای، گروه های اجتماعی و سیاسی، گروه های قومی، اجتماعات محلی، مصرف کنندگان اطلاعات، گروه های دارای علایق خاص، خرده فرهنگ ها، شیوه های زندگی، فرهنگ های سلیقه، اجزای بازار و امثال آن.

 

پیچیدگی و تنوع شکل گیری مخاطبان از هرگونه بیان ساده یا تشریح واحد جلوگیری می کند. بطور قطع می توان چنین نتیجه گیری کرد که مخاطبان به ندرت همان هستند که می نمایند. مخاطبان غالباً جمع های متغیری هستند که مرزهای مشخصی ندارند. انگیزه ها و جهت گیری های مخاطبان همیشه آشفته است و حتی در برخی مواقع هم هیچ انگیزه ای برای استفاده رسانه ای خود ندارند. بعلاوه حتی اگر انگیزه های مخاطبان شفاف تر و دارای آشفتگی کمتری نیز می بود، باز هم نمی شد آنها را تنها از روی محتوای مصرف شده خواند.

شواهد موجود نشان می دهند که مخاطبان هنوز بین رسانه های مختلف تفاوت می گذارند و این کار را با توجه به کارکردها یا کاربردهای اجتماعی رسانه ها انجام می دهند یا براساس مزایا و مضرات منسوب به آنها.

اگر چه مخاطب بطور ساده به خوانندگان ، بینندگان و شنوندگان یکی از کانال های رسانه ای یا هر محتوا و نمایش اشاره دارد، اما همین واژه ساده و یگانه، برای اشاره به واقعیتی بکار می رود که بطور روزافزون در حال پیچیده تر و متنوع تر شدن است. واژه مخاطب نگهداشته شده است اما موضوع آن بطور مستمر و متنوع در حال دگرگونی است.

تفاوت های بین رسانه ها در رقابت آنها برای جذب مخاطبان و درآمد حاصل از آگهی های تجاری نقش مهمی بازی می کنند، اما مخاطبان صرفاً محصول فناوری ارتابطی نیستند بلکه محصول زندگی اجتماعی نیز هستند و هنوز نیروهای اجتماعی پایداری وجود دارند که ساختار مخاطبان را ایجاد می کنند. ورود به آرمانشهر ارتباطات دوسویه همانقدر به نیروهای اجتماعی وابسته است که به فناوریهای تکنولوژیک.

معنای کامل مخاطبان یک رسانه خاص، در طول زمان و از مکانی به مکان دیگر متفاوت خواهد بود.

 
انواع مخاطبان

    اکنون، امکانات موجود براى شکل‌گیرى انواع جدیدى از مخاطبان آن‌چنان بى‌شمار هستند که به کاربردن هیچ‌گونه‌شناسى واحدى نمى‌تواند حق واقعیت را اداء کند. به سختى مى‌توان واژه‌اى را تصور نمود که بتواند همه موارد عرضه‌شدگى به رسانه‌ها را بپوشاند - مواردى که از فیلم‌‌هاى پخش دشه در هواپیما تا پیام‌هاى درج شده بر روى هر آنچه جلب توجه مى‌کند را شامل مى‌شوند. با این حال، نظریه‌ها و پژوهش‌هاى مربوط به مخاطبان ما را مجاز مى‌دارند تا برخى ابعاد کلیدى و محدود را به دست دهیم تا بتوان بر اساس آن‌ها انواع مخاطبان را نمایش داد. ابعاد مربوط به انواع مخاطبان همان متغیرهاى احتمالى براى مطالعه تجربى رفتار مخاطبان نیز هستند. هرچند، همزمان با گسترش رسانه‌ها و تغییر اهمیت نسبى متغیرهاى قدیم، متغیرهاى جدید همیشه مطرح مى‌شوند، ابزار مفهومى به کار رفته در نظریات و پژوهش‌هاى مخاطب‌شناختى از استمرار زیادى برخوردار هستند.    

    پایدارى مخاطب

    به رغم تمام تغییرات، تا زمانى که رسانه‌هاى جمعی وجود داشته باشند، معانى قدیمى و واقعیت‌هاى کهن مربوط به مخاطبان نیز پایدار و مطرح خواهند بود. مدارک حاکى از سقوط رسانه‌هاى جمعى هنوز تا حدودى متناقض هستند و ماشین عظیم محبوبیت‌ساز صنایع رسانه‌اى انگیزه‌اى کم‌تر از گذشته براى حفظ و تشدید پدیده مخاطبان جمعى نشان نمى‌دهند (حتى با این که کانال‌هاى توزیعى متکثر گردیده‌اند). فن‌آورى‌هاى رسانه‌اى جدید هم تنها به عنوان جایگزین رسانه‌هاى قدیم گسترش نمى‌یابند. انگیزه‌هاى تجارى و صنعتى نوآورى‌هاى رسانه‌اى هم غالباً ریشه در صنایع رسانه‌اى قدیم دارند و از طرف آن‌ها تأمین هزینه مى‌شوند. بنابر این، رسانه‌هاى قدیم خواهان رقابت با خود نیستند و فقط در صدد گستردن قدرت خویش هستند.    
    شواهد اولیه حاکى از این است که پیشرفت‌هاى جدید به محض تحقق (مثلاً کانال‌هاى بیش‌تر، دستگاه کنترل از راه دور، ابزار ضبط و پخش مجدد) به راحتى در تجارب، تصورات، و رفتارهاى مخاطبان ادغام مى‌گردند. مخاطبان نوآورى‌‌ها را اقتباس مى‌نمایند و با مشکلات جدید انطباق مى‌یابند.
   
    مخاطبان جدید، رسانه‌هاى جدید

    تجربه فن‌آورى‌هاى واقعاً جدید هنوز در مرحله بسیار ابتدایى خویش است. پژوهش‌هاى اولیه بر این سؤال متمرکز هستند که آیا تقاضاى پایدار براى برخى از رسانه‌هاى جدید - به ویژه خدمات (ویدئوتکست) دوسویه کامپیوتری، واقعیت محازی، و همه کانال‌هاى تلویزیونى ماهواره‌اى - به اندازه قابل توجه وجود دارد یا خیر. پاسخ‌ها نیز، بسته به شرایط محلى مربوط به امکان دسترسى به فن‌آورى‌ها و نیز زمینه رسانه‌اى گسترده، از جایى به جاى دیگر متفاوت بوده است. گسترش مخاطبان رسانه‌هاى دوسویه به مسأله توده بحرانی نیز بستگى داشته است؛ این مسأله که آیا آن‌قدر مشترک وجود دارد که متصل شدن به این شبکه‌ها و نیز عرضه انواع اطلاعات و سایر خدمات را توجیه کند؟ مشکل در این است که پاسخ‌ها در درجه اول به وجود یک توده بحران بستگى دارند.    
    هدف دوم پژوهش‌هاى اولیه شناختن ابعاد کیفى تجربه مربوط به فن‌آورى‌هاى رسانه‌اى جدید و بررسى چگونگى رتبه‌بندى رسانه‌هاى جدید بوده است. از جمله عوامل به کار رفته سهولت استفاده و حضور اجتماعی این رسانه‌ها هستند. (Ric, 1984). سهولت استفاده با گسترش رسانه‌هاى جدید و به دنبال افزایش سطح آشنایى با آن‌ها بیش‌تر مى‌شود، اما مدرک معتبر در خصوص نحوه درک کیفیت تجربه با رسانه‌هاى جدید هم بستگى به وجود تعداد زیادى از استفاده‌کنندگانى دارد که این تجربه را داشته باشند.
   
    چالش‌هاى جدید

    شکى نیست که مفهوم مخاطب از جهات مختلف کهنه شده و نقش سنتى‌ آن را در پژوهش، مدل‌ها و نظریه‌هاى ارتباطى زیر سؤال رفته است. اما مى‌توانیم همچنان به گونه‌اى رفتار کنیم که گویى هنوز مخاطب در دنیاى بیرونى وجود دارد، البته تا حد زیادى شاید خویشتن را مى‌فریبیم. دلایل تردید در مفهوم مخاطب هم ن ظرى و هم عملى هستند. مفهوم مخاطب، در روزهاى نخست گسترش پژوهش‌هاى ارتباطات جمعی، به جمع دریافت‌کنندگان (همزمان) واقعى یا موردنظر پیام‌ها (در نقطه پایان فرآیند خطى انتقال اطلاعات) اطلاق مى‌شد. این مخاطبان معمولاً هدف تبلیغات و اثرگذارى رسانه‌ها یا عامه مردمى بودند که اخبار و برنامه‌هاى سرگرم‌کننده رسانه‌ها را مى‌خریدند. برداشت فوق از مخاطبان به تدریج جاى خود را به نگرشى از دریافت‌کنندگان رسانه‌ها داد که کم و بیش فعال، مقاوم در برابر اثرات رسانه‌ها و در پى علایق و خواسته‌هاى خویش - با توجه به زمینه اجتماعى و فرهنگى خاص خود - بودند. فرآیند ارتباطى نیز به ویژه به عنوان فرآیندى مشاوره‌ای، دوسویه، و تعاملی، مجدداً مفهوم‌بندى شده است.    
    در نظریه ارتباطات جمعى باور مهم و نسبتاً جدید حاکى است که مخاطبان رسانه‌ها، بر اساس منطق‌ها و گفتمان‌هاى متعدد، ساخته شده و به طور گزینشى تعریف مى‌شوند. مخاطبان مطلوب و مورد شناسایى آگهى‌دهندگان همان مخاطبان ارتباط‌گران واقعى رسانه‌ها (خبرنگاران، فیلم‌سازها، نویسندگان و غیره) نیستند، همچنان که همان مخاطبان حاضر در بحث‌هاى مربوط به سیاست، افکار عمومی، اثرات رسانه‌ها، و علایق عمومی نیز نیستند. گردانندگان صنایع رسانه‌اى نیز، به نوبه خود، برداشتى از مخاطبان دارند که با سه تعریف فوق‌الذکر متفاوت و در اصل نوع خاصى از بازار مصرفى است که گونه‌هاى فرعى بسیار دارد. دسته دیگرى از تعاریف به هنگامى مطرح مى‌شوند که مخاطبان توسط خود مردم و بر اساس علایق، توانائى‌ها، سلایق، نیازها، ترجیحات، هویت‌ها و تجارب اجتماعى و فرهنگى خود تعریف مى‌شوند. آن‌گاه که رویکرد خود مخاطبان در نظر باشد، امکان تعریف و شناسایى مخاطبان بیشتر از پیش خواهد شد. بر اساس این رویکرد، ما با یک نوع واحد از تجمع اجتماعى سروکار نداریم بلکه با انواع بسیار متفاوتى روبه‌رو خواهیم بود که همگى در خور مخاطب نامیده شدن هستند. انواع متعدد فوق از جمله شامل این مقوله‌ها مى‌شوند: هواخواهان رسانه‌ای؛ گروه‌هاى اجتماعى و سیاسی؛ گروه‌هاى قومی؛ اجتماعات محلی؛ مصرف‌کنندگان اطلاعات؛ گروه‌‌هاى داراى علایق خاص؛ خرده‌فرهنگ‌ها؛ شیوه‌هاى زندگی؛ فرهنگ‌هاى سلیقه؛ اجزاء بازار؛ و امثال آن.

نتیجه گیری :

 با توجه به دسته بندی مخاطبان از جهات مختلف ، مدل کاربردی شناخت مخاطب در دو قلمرو کلی تقسیم‏بندی می شود:
الف ـ عوامل مربوط به مخاطب

1-  پس زمینه و محیط اجتماعی ، به ویژه طبقه اجتماعی ، تحصیلات مذهب ، فرهنگ سیاست ، محیط خانوادگی و 000

2-  مشخصه های فردی شامل . سن ، جنس ، شغل ، درآمد ، شیوه زندگی و 000

3-   سلیقه ها ، نگرش ها ، رفتارها

4-   عادت های عمومی مربوط به استفاده از رسانه در اوقات فراغت

5-  آگاهی به گزینه های موجود ، مخاطب در مورد چه برنامه ای فعال است .

6-   زمینه استفاده از رسانه ، دسترسی به رسانه ها
ب ـ عوامل مربوط به رسانه ها

1-  سیستم رسانه ای

2-   ساختار و تدارکات رسانه ای

3-   گزینه های محتوایی قابل دسترسی

4-   اشتهار رسانه ها

5-   زمانبندی و نحوه ارائه پیام
   


مخاطب شناسی:

تحقیقات مربوط به مخاطب شناسی و مخاطب پژوهی نیز طیف های گسترده ای را دربرمی گیرد که از کنترل مخاطب تا استقلال مخاطب را دربرمی گیرد. بیشترین پژوهشها در خصوص کنترل مخاطب است چرا که این امر خواسته صنایع رسانه ای است. اما ویژگی مشترک تمامی این پژوهشها کمک آنها به امر ساختن، تعیین جایگاه و تعیین هویت یک وجود اجتماعی درهم و برهم، متغیر و غیرقابل شناخت است. بخشی از هدفهای مخاطب شناسی را چنین می توان بیان کرد:

 

- دفترداری فروش (حسابداری)

- تعیین پوشش بالقوه و بالفعل رسانه ها بنا به مقاصاد تبلیغاتی.

- دخالت در انتخاب مخاطبان و خط دادن به آنها.

- جست و جو برای بازارهای جدیدی از مخاطبان.

- آزمودن تولیدات و تقویت کردن اثرمندی ارتباطی.

- بررسی مسوولیت های مرتبط با خدمت رسانی به مخاطبان.

- ارزیابی عملکرد رسانه ها از طرق گوناگون (مثلاً بررسی ادعاهای مربوط به اثرات زیانبخش آنها).

 

پنج سنت مخاطب پژوهی ارائه شده عبارتند از:

1- اثرات رسانه ها   2- بهره وری و خرسندی   3- نقد ادبی  4- مطالعات فرهنگی   5- تحلیل دریافت.

مخاطب پژوهی عمدتاً عبارت است از ثبت و ضبط روزمره پیامدهای بسیار قابل پیش بینی، هر چند اثرات تصادفی و عواملی اتفاقی نیز یافت می شوند.

در دوران اولیه پیدایش وسایل ارتباط جمعی مفهوم "مخاطب توده وار" بوجود آمد. توده مفهومی جدید و محصول شرایط جدید جوامع شهری و صنعتی مدرن، جوامعی با گستردگی زیاد، گمنامی و بی ریشگی مردمان اش.

ویژگیهای: تاثیرگذاری همزمان، افراد زیاد، هم شکلی محتوا، تجزیه مصرف رسانه ای بیش از پیش خصوصی شده، محصول شرایط توده وار بود. این توده مفهومی متفاوت از گروه، انبوه خلق و عامه مردم که در گذشته بودند، داشت.

رابطه مخاطب و رسانه توده وار نیز غیرشخصی بود. مخاطبان نمی توانستند به راحتی به تولید کنندگان و فرستندگان پیام های رسانه های جمعی پاسخ دهند. رابطه ارتباطی بوجود آمده نوعاً محاسبه گرانه و بدون معیارهای مشترک اخلاقی بود.

منتقدان و بخصوص مکتب فرانکفورت، توده مخاطبان کم و بیش همانند را قربانیان بی پناه استثمار و عوام فریبی رسانه های کاپیتالیستی می دانستند. عده ای مشکل واقعی را نه وجود توده های مردم بلکه تمایل به برخورد با مردم به مثابه توده بی شکل و بی ریشه می دانستند. آنان معرفی مخاطبان رسانه ای بعنوان جمعی فعال و دارای مقاومت را عمدتاً یک حرکت ایدئولوژیک برای سرپوش گذاشتن بر واقعیت موجود و در نتیجه برای منحرف کردن حملات رسانه ای و رویکرد بهره وری و خرسندی به دلیل تکیه زیادش بر استقلال مخاطبان مورد حمله قرار گرفت.

از سال 1950 پژوهشها مجبور به پذیرفتن این حقیقت بودند که افکار و گرایش ها و رفتار مردم بیشتر تحت تاثیر محیط اجتماعی آنهاست تا جاذبه های اقناع گر رسانه های جمعی. مفاهیمی نظیر تاثیرات شخصی و رهبران فکری حاکی از موقعیتی بودند که در آن تماس مردم با رسانه ها از خلال انواع روابط اجتماعی صورت می گرفت.

علیرغم تمام پیشرفتهای اخیر در فنون پژوهشی، ما هرگز نمی توانیم شناختی بیش از برآوردهای تخمینی صرف در مورد این سوال بدست آوریم که رسانه در کجا و تحت کدام شرایط به چه افرادی و با چه ذهنیت هایی رسیده یا می رسد؟

جامعه شناسان و اندیشمندان علوم ارتباطات ، توده را محصول رسانه های جمعی می دانند و تفاوت  مفهوم عامه با این  کلمه در نسبت آنها با رسانه ها رقم می خورد . در واقع یکی از کارویژه های مهم رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون ، مخاطب سازی و توده پروری است . به عبارت دیگر افکار عمومی به عنوان یکی از قدرتمندترین نیروهای اجتماعی برساخته ای رسانه ای است که امروزه نظام های سیاسی تلاش می کنند با در اختیار قرار گرفتن و پردازش آن به اقتدار و استمرار خود کمک کنند و البته این حق طبیعی آنهاست. بنابر این ساخت و تولید انواع برنامه های تلویزیونی اعم از فیلم و سریال و مسابقه و اخبار و ژانر های گوناگون در عین اینکه سرگرم کننده است می تواند در خدمت بسط ایدولوژی قدرت نیز قرار بگیرد. لذا هیچ رسانه ای به اندازه تلویزیون ، مخاطب برایش مهم نیست هم از این رو که به نیازها و سلایق گوناگون بینندگانش پاسخ دهد و هم به دلایل حفظ انسجام سیاسی و نقشی که در مدیریت کلان کشور دارد. از سویی دیگر حفظ ارتباط دوسویه میان مخاطبان و تلویزیون لازمه یک رسانه کارآمد است. مخاطب شناسی اما شیوه ها و تکنیک های علمی خود رادارد که رعایت آن به شناخت و درک صحیح مخاطب کمک می کند .

مخاطب شناسی صرفا به این معنی نیست که شبکه های مختلف تلویزیونی یا برخی آیتم ها و برنامه های خاص چقدر بیننده دارد و مثلا طیف مخاطبان کدام شبکه یا برنامه بیشتر است. البته این مساله ، عنصر مهمی در مخاطب شناسی است که وضعیت آماری مخاطبان تلویزیون مشخص باشد ولی کافی نیست. اساسا امروزه در مطالعات اجتماعی و فرهنگی رویکرد کیفی در روش تحقیق بر روش های کمی غالب شده است و محققان در پی این هستند که به لایه های درونی تر و عمیق تری از واقعیت دست یابند که قطعا روش های کمی نمی تواند برای این هدف ابزار مناسبی باشد. مثلا اینکه فلان برنامه طنز یا سریال خاص بیشترین بیننده را داشته است تصویری روشن و دقیق از مخاطب ارائه نمی دهدو حداقل اینکه جایگاه یک برنامه را در میان آیتم های گوناگون مشخس می کند. این نوع نظر سنجی ها و آمارگیری ها در حین ضرورت به شناخت علمی مخاطب کمک چندانی نمی کند. نگارنده معتقد است برای شناخت بهتر مخاطب ، چند اقدام ضروری است ابتدا اینکه تعریف مخاطب و حدود وثغور آن روشن شود که آیا مخاطب بیننده ای است که به طور اتفاقی پای یک برنامه می نشیند و بر اساس سلیقه و به شکل تصادفی برنامه خاصی را تماشا می کند یا اینکه کسی است که بر اساس انتخابی آگاهانه و بنا به نیازها و انگیزه هایش برنامه ای را انتخاب می کند . مثلا علاقه مندان به سینما به شکل برنامه ریزی شده به تماشای برنامه سینما 4 یا سینما یک می نشینند و به شکل آگاهانه  وحرفه ای آنرا دنبال می کنند .از یک منظر کلی ما دارای دو نوع مخاطب هستیم مخاطبان حرفه ای و مخاطبان عادی و تفننی لذا تعریف دقیق مخاطب ، اولین گام اساسی در مخاطب شناسی است .شاید به گزاف نباشد اگر بگوییم مخاطب واقعی که تلویزیون باید برای افزایش آن برنامه ریزی کند شخسی است که بر اساس علاقه ، نیازها و انگیزه های آگاهانه به انتخاب یک برنامه دست می زند و به شکل مستمر آنرا دنبال می کند این نگرش البته با مفاهیم مخاطب عام و خاص تفاوت دارد . ممکن است یک مخاطب عام هم به برنامه ای خاص علاقه مند باشد و به طور مستمر آنرا دنبال کند. دوم اینکه مخاطبان را می توان بر اساس شرایط سنی ، میزان تحصیلات و جنسیت و حتی قومیت تفکیک کرد. قطعا یک مخاطب سیستانی با یک مخاطب تهرانی اگرچه هر دو بیننده برنامه واحدی باشند فرق می کنند و هر کدام نیازهای خاص خود را دارند. همچنین زنان و دختران هم با توجه به جنسیت مشترک می توانند مخاطبان متفاوتی باشند مثلا نیازها و سطح علائق و خواسته های یک زن خانه دار با یک زن شاغل متفاوت است . بنابراین مجموعه عناصر و متغیرهایی که در مخاطبان تلویزیونی وجود دارد باید به عنوان فاکتورهای شناخت مخاطب بازشناسی شود و پیرامون هر یک از آنان کار علمی صورت بگیرد . حضور روانشناسان و جامعه شناسان در پروژه مخاطب شناسی حتما ضروری است.

به طور کلی نوع مخاطبان تلویزیون را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد مخاطبان واقعی و مخاطبان مجازی و رسانه ای . مخاطبان واقعی آن دسته از مخاطبانی هستند که بر اساس نیاز های درونی و انگیزه های شخصی برنامه ای را دنبال می کنند و مخاطبان مجازی و رسانه ای گروهی از مخاطبان هستند که خود تلویزیون آنها را پرورش داده و تربیت کرده است. به این معنی که آنها بر اساس انگیزه ها ی درونی خویش که به دلیل جاذبه های بیرونی یک برنامه به مخاطب آن تبدیل شده اند.در واقع شناخت مخاب برای آگاهی از نیازها و خواسته هایش اگر در جهت بهبود برنامه ها حرکت کند به مخاطب سازی خواهد انجامید . ارتباط دوسویه تلویزیون و مخاطب دقیقا در همین نقطه رخ می دهد. به این معنی که گاهی مخاطبان با انتقال خواسته ها و تقاضای خود به تلویزیون نوع و سطح عرضه برنامه ها را در جهت علائق خود تعین می کنند و گاهی تلویزیون با خلاقیت و نوآوری در شیوه عرضه خویش ، تقاضاهای تازه ای در مخاطبان ایجاد می کند.

مخاطب شناسی در تلویزیون از دو خاستگاه عمده صورت می گیرد یکی از منظر آیتم ها و نوع برنامه مثلا برنامه های ورزشی ، سینمایی برنامه کودک و... دوم از منظر شبکه ای به این معنی که هر شبکه با توجه به اهدافی که برای آن طراحی شده مخاطبان خاص خود را دارد . قطعا مخاطبان شبکه سه و چهار تفاوت های عمده ای با هم دارند. به هر حال شناخت مخاطب به مدیران و برنامه سازان تلویزیونی کمک خواهد کرد تا به اینم دو پرسش پاسخ دهند که چه برنامه ای را در چه زمانی برای چه کسانی بسازند و چرا بسازند؟


رسانه چیست؟

برای شناخت و معرفت بیشتر درباره یک موضوع بهترین و اولین مرحله تعریف جامع و مانعی از موضوع است از این رو در مقوله رسانه ها ابتدا به تعریف(رسانه) یا(رسانه های عمومی) می پردازیم؛ تا حیطه آن ها را به طور کامل مشخص نماییم. رسانه های جمعی یا عمومی و به تعبیر دیگر وسایل ارتباط جمعی اصطلاح فارسی شده واژه لاتین«Medium» است که جمع آن«Media» می باشد و منظور از آن دسته ای از وسایل هستند که مورد توجه تعداد کثیری می باشند و از تمدن های جدید بوجود آمده اند. البته رسانه در این تعریف به طور کامل معرفی نشده است زیرا وسایلی که مورد توجه تعداد کثیری باشد و در تمدن جدید بوجود آمده باشد محدود و منحصر به وسایل ارتباط جمعی نیست از این رو بایستی به تعریفی دقیق تر پرداخت. رسانه به معنی هر وسیله ای است که انتقال دهنده فرهنگ ها و افکار عده ای باشد. و اکنون آن چه مصداق این تعریف است وسایلی همانند: روزنامه ها، مجلات، رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت، CDها، ویدئو و... می باشند.

تاریخچه رسانه های عمومی

در حدود 160 سال قبل با منتشر شدن کاغذ اخبار به مدیریت میرزای شیرازی، ایران وارد جهان رسانه ای شد و این در حالی است که در غرب این تاریخ به 400 سال پیش برمی گرددو این مسأله از قدمت بحث رسانه ها در کشورهای غربی حکایت می کند و به نسبت همین قدمت، کار رسانه ای بیشتری انجام شده است و طبعاً پیشرفت های قابل ملاحظه ای صورت گرفته است.

روزنامه ها

روزنامه رسانه ای است که به صورت روزانه جدیدترین اخبار و اطلاعات را در حوزه های مختلف فرهنگی، هنری، ورزشی، سیاسی و اقتصادی به اقشار مختلف جامعه ارائه می دهند. همواره روزنامه ها به صورت مکتوب منتشر می شوند و این مکتوب بودن آثار مثبت و منفی فراوانی به دنبال دارد که مسئولین دست اندرکاران روزنامه ها به هدف دستیابی به آثار مثبت آن تلاش می کنند. امروزه در کشور ما حدود 35 عنوان روزنامه ها با تیراژ نسبتاً بالایی به چاپ می رسد و این در حالی است که پرتیراژترین آن ها روزنامه جام جم است که در مقایسه با جمعیت حدود 70 میلیونی ایران عددی ناچیز محسوب می شود. و این در حالی است که تعداد قابل توجهی از این روزنامه ها صرفاً اقتصادی یا سیاسی بوده و مورد توجه و استفاده گروه و قشر خاصی از مردم قرار می گیرد.

مجلات

مجله رسانه ای است مکتوب، دارای صفحاتی بیشتر از روزنامه، با اهداف خاص و از پیش تعیین شده. متوسط یک مجله از 20 صفحه تا 300 صفحه نیز وجود دارد که البته تعداد صفحات بالا، بیشتر اختصاص به مجلات و نشریات تبلیغی دارد. در کشور ما به طور متوسط حدود 500 عنوان مجله با تیراژهای بسیار بالا به چاپ می رسد که در بازه های زمانی: هفته نامه، گاهنامه، ماهنامه، دوماهنامه، فصلنامه، سالنامه و انواع و اقسام مختلف دیگر به دست خوانندگان می رسد. در تقسیم بندی مجلات می توانیم آن ها را به نشریات زرد و غیر آن تقسیم کنیم. مجلات زرد آن دسته از نشریات هستند که با جنجال و هیاهو سعی در جذب مخاطب دارند. هدف در این مجله ها جذب مخاطب(به هر وسیله ای) و به دنبال آن سود اقتصادی است. این نشریات در ارائه مسایل و مشکلات اقتصادی جامعه چند راه پیش می گیرند: 1. بزرگنمایی، اغراق و زیاده روی در بیان مشکلات اقتصادی و... تا این که افکار عمومی مشوش شده و راه تفهیم و تفاهم منطقی و عاقلانه بسته شود. 2. سطحی سازی و نادیده گرفتن مسایل عمقی و اخذ نتایج سریع و غیر منطقی 3. رواج مصرف گرایی مثل تبلیغات زیبایی اندام، کالاها و لوازم آرایشی 4. مطالب وحشتناک و حوادث تلخ همراه با تیترهای دلهره آور که باعث رواج و شکستن قبح و زشتی این اعمال می شود.
رادیو

در سال1319 رادیو وارد ایران شد. رادیو رسانه ای است صوتی که با استفاده از امواج به انتقال مطالب می پردازد. در ابتدا فقط یک شبکه رادیویی ملی در ایران وجود داشت اما اکنون هر استان دارای شبکه رادیویی محلی و اضافه بر آن شبکه های رادیویی سراسری متفاوتی از قبیل فرهنگ، معارف، قرآن، جوان و ... وجود دارد. این تنوع شبکه ها فرد را در انتخاب آزاد می گذارد و طبعاً انتخاب راحت تر خواهد بود. رادیو با تمام فوائدش که از جمله آن، دسترسی همیشگی به آن(حتی بدون برق) است دارای نواقصی است، رادیو از نعمت تصویر بی بهره است و مسئولان و مجریان رادیو باید تمام توان و نیروی هنری خود را صرف صدا کنند تا از این طریق فضا سازی مناسبی در ذهن شنونده ایجاد کند. شنونده اگر از موسیقی برنامه خوشش نیاید دیگر رادیو کارآیی خود را از دست می دهد اما همین مسأله اگر در مورد تلویزیون بوجود آید با قطع صدا همه چیز را از دست نمی دهد بلکه می توان کماکان از تصویر استفاده کرد و لذت برد.

سینما

در سال 1900 میلادی مظفرالدین شاه به فرانسه سفر کرده و با دیدن دستگاه سینماتوگراف مجذوب آن شد. به دستور شاه دستگاه سینماتوگراف خریداری شد و اولین فیلمبردار همان عکاس دربار بود. سینما پس از مطبوعات و رادیو و تلویزیون یکی از وسایل ارتباط جمعی و از رسانه های همگانی نسبتاً جدید است که فرهنگ خاص خود را نیز اقتضا می کند. بشر پس از دو دوره فرهنگ گفتاری و نوشتاری اکنون به دروازه فرهنگ تصویری با گستردگی فراوانش وارد می شود. سینما یکی از پیشرفته ترین رسانه های همگانی است که انواع هنرها را با پیچیده ترین تاکتیک ها جمع آوری نموده است.

تلویزیون

پرمخاطب ترین رسانه در جهان، تلویزیون است و این آمار در ایران به مراتب بیشتر است و این تنوع و کثرت مخاطب به دلیل وجود صدا و تصویر به طور هم زمان است و در سال های اخیر شاهد توانایی پخش مستقیم و زنده نیز بر این جذابیت افزوده است. تلویزیون گر چه در بدو ورود به ایران چندان مورد توجه قرار نگرفت و حتی برخی آن را نامحرمی در محیط خانوادگی محسوب می کردند، اما با گذشت زمان جای خود را در خانواده های ایرانی باز کرد بطوری که برنامه های نیمه وقت صدا و سیمای ایران به برنامه های 24 ساعته و از 2 شبکه به 7 شبکه ارتقاء یافت. تلویزیون به علت قابلیت استفاده از تصویر در تمام حیطه ها جذابیت مخصوص به خود دارد. تلویزیون قابلیت تغییر فرهنگ جامعه را داراست و به همین علت است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی زیر نظر رهبری جامعه اسلامی اداره می شود تا این که مورد سوء استفاده جناح ها و گروه ها و دسته ها قرار نگیرد. امروزه طبقه متوسط و مذهبی جامعه که توانایی اتصال به شبکه های ماهواره ای را ندارند از تلویزیون به عنوان بهترین رسانه جمعی استفاده می کنند و همواره نقد و نظر درباره این رسانه بیشتر و پرجنجال تر از بقیه رسانه ها بوده است و حتی رسانه هایی چون روزنامه ها و مجلات برای جذب مخاطبان خود به تلویزیون و جذابیت های آن متوسل می شوند.

ماهواره

اولین ماهواره ها در سال1980 با 12 هزار مدار تلفنی و تنها 2 کانال تلویزیونی در مدار قرار گرفتند و نسل ششم آن ها با 3 برابر ظرفیت نسل پنجم و با سیستم های دیجیتالی پیچیده و در سال1986 ساخته و بکار گرفته شد. ماهواره های تلویزیونی (DBS) ماهواره هایی هستند که در واقع به عنوان یک فرستنده پرقدرت تلویزیونی در فضا عمل می کنند. مهم ترین برتری یک ماهواره تلویزیونی آن است که می تواند تمامی نقاط کور یک کشور را که فرستنده های زمینی قادر به پوشش آن ها نیستند تحت پوشش در آورد. امروزه شبکه های ماهواره ای فراوانی بوجود آمده اند؛ از شبکه های علمی و تحقیقاتی و ورزشی گرفته تا شبکه های مبتذل رقص و پایکوبی در آن یافت می شود و شبکه های فارسی زبان نیز به خیل وسیع آن ها پیوسته اند این پایگاه ها که اکثراً متعلق به گروه های ایرانی خارج از کشور و ضد انقلابی هستند برای جذب مخاطب بیشتر از انواع و اقسام حربه ها استفاده می کنند.

اینترنت

در اواخر دهه1960 پدیده ای به نام اینترنت جهان را متحول کرد. تأسیس شبکه آرپانت در سال1969 به عنوان منشأ پیدایش اینترنت شناخته شد. در حقیقت اینترنت مجموعه ای از میلیون ها کامپیوتری است که از طریق شبکه های مخابراتی به یکدیگر متصلند. به عبارتی دیگر مجموعه ای از هزاران شبکه ماهواره ای- رایانه ای است که تعداد زیادی از رایانه ها را در یک شبکه پیچیده بزرگ و قابل اطمینان به یکدیگر وصل می کند. اینترنت هیچ سازمان مدیریتی یا سرپرست حقوقی ندارد و به خودی خود واقعیتی مستقل ندارد و تنها از تألیف تشکیلات مستقل دیگر حیات یافته است. از طریق این فناوری جدید می توان پست الکترونیکی(E- mail) ایجاد کرد و بدون صرف وقت و هزینه های پستی زیاد می توان عکس ها و نامه های متنی خود را برای یک یا چندین نفر به طور هم زمان ارسال کرد، هم چنین می توان سایت(site) های مختلفی ساخت و از این طریق به شبکه جهانی وب(Web) پیوست و از قابلیت های تصویری، صوتی و حتی فیلم در آن استفاده کرد؛ فناوری چت(Chat) یا گفتگو یکی دیگر از راه های ارتباطی جدید در اینترنت است که در آن می توان علاوه بر مکالمه با چندین نفر به طور هم زمان تصاویر یکدیگر را نیز چک کرد. شبکه های خبری، موتورهای جستجو و FTP ها نیز از دیگر قابلیت های موجود در اینترنت است.

کارکرد رسانه ها

ویژگی اصلی رسانه ها(همه جا) بودن آن هاست. بر خلاف مدرسه و دیگر ارکان حیات انسانی، رسانه ها امری فراگیرند آن ها می توانند یک کلاس بی دیوار با میلیاردها مستمع تشکیل دهند. رسانه ها وظیفه حراست از محیط را به عهده دارند آن ها باید همبستگی کلی را بین اجزاء جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی ایجاد کنند و مسئولیت انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر را به عهده دارند. « استوارت هال» جامعه را به صورت مدار بسته ای تعریف می کند که رسانه های جمعی به عنوان شاهراه در فرآیند هویت بخشی در جامعه نقش پیدا می کنند. رسانه ها هم حرکت و پویائی و سر زندگی را تقویت و تولید می کنند هم رخوت و تنبلی و سستی. از یک سو احساس های عاطفی، محبت و صداقت را برمی انگیزند و از سوی دیگر احساس زشتی، دشمنی، بی اعتمادی، دروغ و خشونت را زنده می کنند. این کارکرد به طور طبیعی موجب پیدایش تضاد درونی- رفتاری در مقیاس فردی و اجتماعی می شود. وظایف خبری و آموزشی نیز یکی دیگر از کارکرد رسانه هاست. مثلاً با دیدن فیلم های مربوط به زندگی جوانان امروز عقیده شخصی فرد نسبت به اخلاق و شرایط زندگی جوانان دگرگون می شود و حتی ممکن است در خود گرایش به زندگی آشفته جوانان امروز را احساس کند.

 
انواع رسانه ها

رسانه ها  را می توان از جنبه های مختلف تقسیم بندی کرد:

الف : از نظر پیام

بعضی از رسانه ها اصلاً ویژه تقریح و تقنن است. برخی از رسانه ها به عقل و اندیشه مخاطب متوسل می شوند و برخی دیگر به احساسات او، بعضی وسایل برتر و پیشرفته تر برای تبلیغ است امابعضی برای ترویج تجارت. (4)

ب : از نظر مفهوم

از این منظر رسانه ها به دو گروه تقسیم می شوند:

1- رسانه های منطقی

رسانه های منطقی رسانه های اند که بوسیله نطق (سخن ) پیام های خود را انتقال میدهند مانند: تبلیغات، روابط عامه، اطلاع رسانی به زبان نوشتار و زبان گفتار.

2- رسانه های فیزیکی

الف - رسانه های اند که جنبه های عینی و مادی آن ها برجستگی دارند. مانند رادیو،  تلویزیون، سینما و مطبوعات.

 

ب- از نظر ارتباطی :

از این منظر رسانه ها به دو گروه تقسیر میشوند:

1-  رسانه های شخصی

این نوع رسانه ها از مخاطبان محدود برخورداند  که در گذشته کارایی زیادی  داشته اند. اما اکنون و با پیشرفت تکنالوژی از اهمیت و کارایی چندان در مطالعات رسانه ای برخوردار نمی باشند.

مانند تلیفون، موبایل، تلگراف.

پیام بر  مبنای  تعریف مارشال مک لومان در واقع از طزیق این وسایل انتقال داده می شود و مخاطبان آن هم محدود است.

2- رسانه های جمعی

همان رسانه های است که مخاطبان آن انبوه و وسیع اند و برای ارتباط های بزرگتر و در محدوده جغرافیایی وسیع تر بکار می روند.

رسانه های جمعی را می توان به  چهار گروه تقسیم کرد:

1- رسانه های چاپی

مانند روزنامه، هفته نامه، ماهنامه، پوستر ها و ...

 2- رسانه های های صوتی

مهمترین آن رادیو است. همچنین سیستم های صوتی عمومی که در فرودگا ها و معابر عمومی برای اطلاع رسانی نصب اند نیز از جمله این نوع رسانه ها می باشند.

3- رسانه های تصویری

مانند تلویزون و سینما.

4- رسانه های کامپیوتری

مانند اینترنت و بانک اطلاعاتی

چیستی رسانه


رسانه، در مفهوم ارتباطی آن، عاملی است که می تواند پیامی را به مخاطب انتقال دهد.

در واقع رسانه ها یا وسایل ارتباط همگانی کارشان پیام رسانی است. اگر رسانه ای پیامی نداشته باشد نمی تواند نقش خود را به درستی ایفا کند و آنگاه چیزی شبیه رسانه خواهد بود نه خود رسانه، برداشت های مختلفی درباره ماهیت رسانه ها وجود دارد. اما دراکثر تعاریف ارایه شده از آن،به نقش پیام رسانی آن توجه شایانی گردیده است.

جامع ترین تعریفی که تا کنون ازرسانه صورت گرفته است همان تعریف مک لوهان کانادایی است که می گوید: "رسانه همان پیام است. "

برخی دیگر از صاحب نظران هم در تعاریف شان از  رسانه بر ماهیت پیام رسانی آن تاکید دارند.

به باور آنان رسانه بدون پیام نیست واگر پیامی با  محتوا در یک وسیله ارتباط همگانی نباشد آن وسیله معنی کامل رسانه را بخود نمی گیرد.

در برخی دیگر از تعاریف به موضوع مخاطب توجه شده است.

عده ای از صاحب نظران براین نظر اند که کار رسانه ها برای مخاطبان انبوه است و اگر رسانه ای مخاطبی نداشته باشد کار آن بیهوده است و همان ضرب المثل(آب در هاون کوبیدن) مصداق این وضعیت می باشد.

چنانچه در فرهنگ روزنامه نگاری، واژه رسانه، تحت عنوان اطلاع رسانی و رسانه شناسی، اصطلاحی کلی به معنای مجموعه ابزارها وروش هایی که برای ایجاد ارتباط بامخاطبان انبوه به کار می رود تعریف شده است.

همچنین محققین دیگری در تعریف رسانه یا وسایل ارتباط جمعی بر مخاطبان انبوه و نا متجانس اشاره می کند.

"وسایل ارتباط  جمعی به وسایلی گفته میشود که مخاطبان آن وسیع، فراوان و نا متجانس اند. این اجتماعات وسیع و نا متجانس می توانند توسط این وسایل باهم نزدیک گردیده و به تبادل آرا و تفاهم بپردازند

برخی دیگر از محققان  با توجه به نقش ارتباطی رسانه، برای آن تعاریفی ارایه کرده اند. به نظر آنان رسانه ها مهمترین وسایل ارتباطی در  جوامع بشری بشمار می آیند و سبب جهانی شدن و اهمیت فوق العاده آن همین بعد ارتباطی است. در فرهنگ الفبایی قیاسی زبان فارسی رسانه ها به عنوان مجموع ابزارها و روش ها برای برقراری ارتباط اجتماعی تعریف شده است.

گاهی اوقات برخی از محققان و اصحاب رسانه ها  اصطلاح مطبوعات را معادل رسانه ها  بکار می برند.

این در حالیست که مفهوم رسانه با مفهوم مطبوعات یکی دانسته نمی شود. اینکه رسانه چیست به آن پرداخته شد. اما در  باره اصطلاع مطبوعات باید گفت که وسایل چاپی چون روزنامه، هفته نامه، مجله و پوستر ها را شامل می شود که  با شماره ردیف و زمان معینی  منتشر  می شود. مطبوعات نوعی رسانه است. از این رو کاربرد این دو بجای یکدیگر  درست  به نظر نمی آید.

وقتی که سخن از رسانه ها به میان می آید همه انواع رسانه ها را شامل می شود. اما وقتی که از اصطلاح مطبوعات سخن می گوییم تنها منظور رسانه هایی چاپی میباشد و به دیگر انواع رسانه ای کاری نداریم.





منابع:

مدیریت رسانه ای، دانشگاه هرات ، دانشکده ادبیات و علوم بشری،شعبه ژورنالیزم، 1388 ، ص 2.

عبدالکریم « صافی»، «وسایل ارتباط همگانی در گفتمان تمدن ها» مجله جامعه مدنی، سال چهارم، شماره اول، حمل و ثور 1385 ه .خ ، ص 47.

  فریدون «شیری»، فرهنگ الفبایی قیاسی زبان فارسی، تهران: انتشارات خجسته، 1371 ه. خ ، ص 502.

  مسعود «واحدی»، « رسانه ها و جهانی شدن فرهنگ »، سایت کلمه؛ نشانی:

www. Kalemeh.org


برداشتی از کتاب: " مخاطب شناسی" نوشته: دنیس مک کوایل

دکترین های تلویزیون

تلویزیون یک ابزار مخابراتی برای ارسال و دریافت عکس‌های متحرک و صدا از فاصله دور است
منشأ تلویزیون امروزی را می‌توان به زمان گذشته و کشف خاصیت هدایت نوری ماده سلنیم توسط "ویلوگبی اسمیت" در سال 1873 و اختراع دیسک اسکن توسط "پل نیپکوف" (Paul Nipkow) در سال 1884 نسبت داد؛ چرا که همه‌ی سیستم‌های عملی و کاربردی تلویزیون، از این اصل بنیادی اسکن یک تصویر برای تولید سیگنال پیروی می‌کنند. این تکنولوژی ارتباطی که می‌توان آن‌را ترکیبی از پیشرفت‌های فن‌آورانه مانند پیشرفت رادیو، فیلم متحرک، فیلمبرداری، اشعه‌ی کاتودی و دوربین الکترونیکی دانست، توسط مهندسی اسکاتلندی به‌نام "جان لوگی" ساخته شد. وی که سال‌ها درصدد رفع مشکلات موجود در ارسال تصاویر بود، تلویزیون را در سال 1926 با اسکن مکانیکی صحنه‌ای، متشکل از 25 خط عرضه کرد. این تلویزیون اولیه که نیازمند استفاده از تلفن برای توضیح شنیدن در مورد تصاویر دیده‌شده بود، تدریجاً پیشرفت کرد و به‌شکل فعلی خود درآمد. در اواسط دهه 1930، اولین پخش تلویزیونی در مسکو-لنینگراد و چند کشور اروپایی و ایالات متحده آمریکا، به‌فاصله پانزده سال بعد از پخش رادیویی، به‌منصه‌ی ظهور رسید. پخش منظم تلویزیون در ایالات متحده آمریکا از سال 1939، کمی دیرتر از شوروی و برخی کشورهای اروپای غربی، آغاز شد و شرکت تلویزیون ملّی "NBC" این امر را به‌عهده گرفت. کشور انگلستان نیز از نوامبر 1936 به‌وسیله "شرکت رادیو بریتانیا" که به BBC مشهور است، شروع به پخش کرد و در 1937، اولین برنامه تلویزیون خارج از استودیو (مراسم تاج‌گذاری جرج ششم) را به روی آنتن برد
سرانجام اولین دوره توسعه تلویزیون در جهان سرمایه‌داری، که از اواسط دهه‌ی 1930 آغاز شده بود، با شروع جنگ جهانی دوم متوقف شد و جنگ، پیشرفت تلویزیون را تقریباً به‌مدت 10 سال به‌تأخیر انداخت. بعد از جنگ در اروپای غربی، فرانسه، اوّلین کشوری بود که پخش برنامه‌های تلویزیونی را از سرگرفت و در سال‌های پایانی دهه 1940 و اولین سال‌های دهه 1950 رشد سریعی را در زمینه تلویزیون در جهان شاهد بودیم. تلویریون که روزبه‌روز در هر زمینه‌ای از فعالیت بشری نفوذ می‌کرد، در سال 1959، با فرستادن اوّلین برنامه تلویزیون، به اروپای غربی، از طرف ایالات متحده آمریکا؛ که به‌وسیله کابل و از زیر اقیانوس اطلس انجام می‌شد، مرحله‌ی جدیدی را در تاریخ خود ثبت کرد. توسعه انفجاری تلویزیون در دهه‌های 60 و 70، پیشوایی تلویزیون را در میان سایر رسانه‌ها رقم زده و تلویزیون را به‌صورت یک چشم جهانی درآورد. در این دوره بود که سیستم تلویزیون رنگی در بیشتر کشورهای اروپایی و همچنین در کشورهای در حال توسعه، مورد بهره‌برداری قرار گرفت و تلویزیون توانست در فاصله سال‌های 1946 تا 1980 نقاط بسیار دوری از زمین را زیر پوشش خود قرار دهد
 
تلویزیون به‌عنوان رسانه
تلویزیون یکی از ابزار ارتباط توده‌ای است؛ که از طریق امواج رادیویی بسیار کوتاه، امکان انتقال صوت و تصویر را به‌طور همزمان فراهم آورده و در کنار دستگاه‌های تکرارکننده و تقویت‌کننده، ارسال صدا و تصویر را به نقاط دور، ممکن می‌سازد.
این پدیده رسانه‌ای قرن بیستم، که مانند روزنامه، سینما و رادیو از جنبه‌های گوناگون خبری، تفریحی، فرهنگی، آموزشی و تبلیغاتی برخوردار است، بر اساس بیان "مک لوهان" وسیله‌ای برای استفاده شنیداری و دیداری در نظر گرفته شده و مصداقی برای چشم و گوش بشر است؛ که موجب تقویت اطلاع‌رسانی به سیستم عصبی انسان شده و انبوهی از اطلاعات مختلف جهان را به تماشاگر عرضه می‌کند؛ که تا پیش از این در دسترس وی نبوده است.
 
ویژگی‌های تلویزیون
برخی از خصایص تلویزیون، به‌عنوان یک رسانه را از منظر اندیشمندان مختلف این عرصه می‌توان از این قرار دانست:
1. رسانه‌ای سرد؛ تلویزیون براساس تقسیم‌بندی مک لوهان در مورد رسانه‌ها، یک رسانه سرد به‌شمار می‌رود.
سردی تلویزیون به دلیل عدم وضوح تصاویری است که در مقابل دیدگان بیننده قرار می‌گیرد. بیننده تلویزیونی، در حقیقت تصویری کامل و بدون ابهام نمی‌بیند؛ لذا برای درک کامل آن باید از خودش مایه بگذارد و خلأهای موجود بین نقطه‌های تصاویر ضعیف را با قدرت ابداع و تخیّل خود پر کرده و کاملاً تشریک مساعی داشته باشد. در واقع می‌توان گفت حواس مختلف مخاطب، در دیدن تلویزیون به‌کار گرفته می‌شود و لازم است مخاطب تمام حواس خود را به‌کار گیرد که تصویر را تقویت و تکمیل کند. این امر دقیقاً برعکس رسانه‌های گرم است که در آن‌ها صرفاً یکی از حواس مخاطب به‌طور کامل به‌کار گرفته می‌شود.
مک لوهان تصور می‌کند، اگر این امکان پیدا شود که بر خطوط تلویزیون، صدها خط اضافه شود و بر شدت وضوح آن‌ افزوده شود، این وسیله ارتباطی، گرم خواهد شد.
2. تصاویر موزائیکی؛ تصویری که تلویزیون ارائه می‌دهد، موزائیکی و درهم و برهم است. دقیق‌تر این‌که، تصویر تلویزیون بنابر تعریف جاری، از سه میلیون نقطه نوارنی در ثانیه تشکیل شده است؛ ولی تماشاگر، برای تماشای تصاویر، فقط بیشتر از چند صد نقطه آن‌را انتخاب نمی‌کند؛ سپس آن‌را بازسازی کرده و در ذهن خود می‌سازد. علّت این‌که تصویر تلویزیونی، تماشاگر را با تمام وجود، به مشارکت می‌طلبد را باید در همین امر جستجو کرد و رمز اینکه مک لوهان، تماشای تلویزیون را با حس لامسه مقایسه کرده و تماشاگر را به‌گونه‌ای فرض می‌کند، که گویا صفحه تلویزیون را با چشم خود لمس می‌کند، باید ناشی از همین ویژگی تصویر تلویزیون دانست.
البته در تصویر سینمایی، برعکس تلویزیون، تعداد نقطه‌های‌ نورانی ارائه‌شده، مشخّص و به‌قدری متراکم است، که بدون بازسازی تماشاگر ادراک می‌شوند.
3. غول خجالتی؛ تلویزیون توان ارائه موضوعات داغ را نداشته و به بیان "ادیت فرون" یک غول خجالتی است؛ که نمی‌تواند گفتگوهای خیلی خاص و عمیق را با شدّت لازم ارائه کند؛ چراکه اصولاً تلویزیون رسانه‌ای است که با شخصیت‌های جدّی، رفتاری ناخوشایند دارد.
4. ساخت ذهنی تصاویر؛ تصویر تلویزیونی، برخلاف زندگی طبیعی که در آن هرچیزی که دیده می‌شود، قبل از آن‌که از راه چشم به درون راه یابد، واقعاً در خارج وجود دارد، این‌گونه نیست و فقط موقعی این تصویر موجودیت می‌یابد که شخص در سرش آن‌را سرهم کند؛ در حالی‌که تصویری در کار نیست. درواقع مخاطب، مشغول نگاه کردن به درخشش فسفرسانی هزاران نقطه ریز است؛ که بعداً با نوعی فرایند ساخت ذهنی، تصویر در ذهن او شکل می‌گیرد؛ اما از آن‌جایی که فرایندهای ساخت ذهنی، بسیار سریع اتفاق می‌افتد، تماشاگر از آن مطلع نمی‌شود.
5. شبیه به زندگی واقعی؛ قابلیت‌های تکنولوژیک تلویزیون چنان است که این رسانه می‌تواند در مقایسه با سایر رسانه‌ها، به جز فیلم و ویدئو، محتوایی نزدیکتر به زندگی واقعی ارائه کند. در تلویزیون از رمزهای عمده ارتباطی کنش متقابل رویارو استفاده می‌شود و ما می‌توانیم بشنویم افراد به همدیگر چه می‌گویند و می‌توانیم ببینیم و بشنویم که آن‌ها چگونه صداها، چهره‌ها، دست‌ها و بدنهای خود را بکار می‌گیرند. این رسانه علاوه‌بر رمزهای زبانی، شبه زبانی و بیان چهره‌ای، حالتی و دستی، از رمزهای مصنوعی و زمانی-مکانی کنش متقابل رویارو هم استفاده می‌کند.
6. ارتباط یک‌سویه؛ نوع ارتباط در تلویزیون یک‌سویه است. از این‌رو انتخاب زمان مورد علاقه، برای دریافت پیام، به اراده مخاطب نیست؛ همان‌گونه که امکان دریافت بازخورد در شرایط معمول وجود ندارد.
7. سرعت و مداومت انتشار؛ دارای انتشار سریع، مداوم و تنظیم حوزه تحت پوشش با وسعت بسیار زیاد است. از این جهت نسبت به مطبوعات توانمندتر و نسبت به رادیو ضعیف‌تر است.
8. فرّار و کم‌دوام؛ فرّار بودن و کم‌دوام بودن پیام‌های تلویزیونی، که از سرعت پخش و بی‌ثباتی آن‌ها ناشی می‌شود، موجب تضعیف برخی کارکردهای تلویزیون، مانند آموزش می‌شود
تنها وجوهی از ارتباط رویارو؛ که تلویزیون توان نشان دادن آن‌را ندارد، آن‌هایی هستند، که به احساس‌های پویایی و لامسه مربوط می‌شوند و تا حدودی کمتر از کنش متقابل، تجربه‌هایی را فراهم می‌کند که طیف کاملی از مرزهای ارتباط بشری را شامل می‌شوند
 
شباهت تلویزیون با سینما، رادیو و مطبوعات
از لحاظ ارتباطی و خبری، تلویزیون یک وسیله نوین است که در عین حال تکنیک‌های مختلف رادیو، سینما و روزنامه را در خود جمع کرده و از آن‌ها بهره‌برداری می‌کند. وجوه تشابه این رسانه با رسانه‌های جمعی یادشده را می‌توان اینگونه برشمرد:
1.تلویزیون و رادیو؛ تشابه تلویزیون با رادیو از این جهت است که هردو، سیستم ارتباط رادیویی (از طریق امواج) به‌کار برده و برنامه‌ها و پیام‌های خود را مستقیماً برای استفاده عمومی پخش می‌کنند. این دو رسانه، از نظر طرز کار فرستنده، شبیه به‌هم بوده و برنامه‌های آن‌ها تقریباً به‌طور یکسان در معرض استفاده گروه‌های وسیع اجتماعی قرار می‌گیرند.
2.تلویزیون و سینما؛ هر دو رسانه، از تکنیک عکّاسی استفاده کرده و با مسائل نورافکنی، صحنه‌سازی و امثال این‌ها سر و کار دارند. تلویزیون مانند سینما برای تهیه و نمایش صحنه‌های تصویری، به فن فیلمبرداری، هنر و بیان سینما نیاز دارد.
3.تلویزیون و روزنامه؛ تلویزیون مانند روزنامه، برای تأمین نیازهای خبری خود، اغلب از تکنیک روزنامه‌های چاپی استفاده می‌کند. تلویزیون در برخی موارد عینی، متون چاپ‌شده را بر روی صفحه، به‌نمایش گذارده و علاوه‌بر آن برای اعلام برنامه‌ها و تفکیک صحنه‌ها نیز به نوشته متوسل می‌شود. علاوه‌بر این‌ها خدمات روزنامه‌نگاران نیز مورد استفاده دائمی تلویزیون بوده و تلویزیون برای پخش خبرهای تصویری خود، به خبرنگاران و خبرگزاری‌ها نیازمند است.
 
نشانه‌ها در تلویزیون
تلویزیون به‌وسیله مجموعه‌های متفاوتی از رموز و نشانه‌ها با مخاطبان خود ارتباط برقرار می‌کند. "فیسک" (1987) سه دسته از این رموز را طبقه‌بندی و معرفی کرده است:
1)رموز طبیعی؛ این رموز، از زندگی اجتماعی آمیخته با فرهنگ ما سرچشمه می‌گیرند و در الگوهای رفتاری شناخته‌شده‌ای نظیر لباس پوشیدن، آداب معاشرت شخصیت‌های تلویزیونی و...، نمود می‌یابند.
2)رموز فنی؛ این دسته از رموز، محصول روش‌های عملیّاتی تلویزیون بوده و شامل اموری مثل روش تدوین، فیلمبرداری و یا نورپردازی می‌شوند؛ که در نحوه نگرش و دقّت ما به ظرایف مختلف دیداری و شنیداری یک برنامه، بسیار مؤثرند.
3)رموز عقیدتی؛ این رموز، ثمره‌ی گفتمان‌های تلویزیونی‌ای هستند، که هدفشان ایجاد برداشت‌های جمعی مشترک و نهایتاً تأثیرگذاری در نظم اجتماعی موجود است. به‌طور مثال، نشانه‌های دیداری-شنیداری که انواع مختلف مواضع اجتماعی را تعریف و تأیید کرده و آن‌ها را مشروع جلوه می‌دهند، از نوع رموز عقیدتی به‌شمار می‌آیند.
 
تکنیک‌های نوین تلویزیونی
تلویزیون، از نخستین سال‌های فعالیت خود، تاکنون، به پیشرفت‌های فنی فراوانی رسیده است. بهبود تجهیزات فنی استودیوها، بهره‌برداری از تکامل تکنیک فیلم سینمایی، ظهور دستگاه تصویرنگار و اختراع دستگاه ضبط تصویر، از مهم‌ترین تحوّلات فنّی تلویزیون در مورد تولید برنامه‌ها، به‌شمار می‌روند. با این‌همه تکامل تکنیکهای تلویزیونی، امکانات تازه‌ای برای گسترش بیشتر وسایل ارتباط سمعی و بصری فراهم می‌کنند؛ که برخی از آن‌ها از این قرارند:
1.    دگرگونی گیرنده‌های تلویزیون؛
2.    پخش برنامه‌های تلوزیونی با ماهواره‌های ارتباطی؛
3.    پخش برنامه‌های تلویزیونی از طریق سیم؛
4.    دستگاه‌های ضبط تصویر تلویزیونی.
 
دکترین‌های تلویزیون :
برخی از گفتمان‌های راجع به تلویزیون عبارتند از:
1.دکترین‌ بی‌طرفی؛ این دکترین، که تقریباً از طرف کلیه سازمان‌های دنیای سرمایه‌داری، به‌نحوی به‌رسمیت شناخته شده، بر رعایت بی‌طرفی از طرف برنامه‌سازان تأکید دارد. این دکترین، که درواقع بر جمع التقاطی حق و باطل به‌صورت بی‌طرفانه اشاره دارد، یکی از منافقانه‌ترین شیوه‌های رسوخ اندیشه‌های بیگانه به‌شمار می‌رود.
2.دکترین فرهنگ عامّه؛ دکترین فرهنگ عامّه به تلویزیون، جدای از این‌که یک رسانه با اهمیّت خبری است، به‌عنوان یک وسیله، برای گسترش آن‌چه به فرهنگ عامّه مشهور است، می‌نگرد. این دکترین، در جامعه بورژوا، شخصیّت آدمی را به انحطاط کشانده و انسان را تا حد یک عروسک تنزّل می‌دهد، یک آدم ماشینی، که حتّی بر این امر که زندگی‌اش فاقد معناست آگاهی ندارد. فرهنگ عامّه، توسط رسانه‌های خبری نظام سرمایه‌داری از جمله تلویزیون، پذیرفته و تبلیغ شده؛ تا مردم زحمت‌کش را از دست‌یابی به یک فرهنگ والا و از توفیق در انجام کارهای بزرگ و نیل به ارزش‌های فرهنگی اصیل و واقعی، باز دارد.
3.دکترین نشر آزاد اطلاعات؛ تئوری جانبداری از آزادی مطبوعات بورژوازی؛ که با دکترین نشر آزاد اطلاعات، همخوان و مرتبط است، از سوی هیئت حاکمه سرمایه‌داری، به‌منظور سرپوش گذاردن بر بسط ایدئولوژیک امپریالیسم، به‌کار گرفته می‌شود. این بسط و گسترش از طریق برنامه‌های ساخته‌شده، ارسال نشریات دوره‌ای، کتاب و عکس و... به کشورهای سوسیالیستی و در حال توسعه انجام می‌شود. این دکترین، انتشار آزادانه اطلاعات از سوی روزنامه‌ها و مؤسسات ارتباطی را مورد تأکید قرار داده و برای آن‌ها، آزادی در پخش و نشر هرگونه عقیده، رویداد و اندیشه قائل است.


منابع:

مک کوئین، دیوید؛ راهنمای شناخت تلویزیون، فاطمه کرم‌علی و دیگران، تهران، اداره کل پژوهش‌های سیما، 1384، ص25.

بیریوکف، ن.س؛ تلویزیون و دکترین‌‌های آن در غرب، محمد حفاظی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، 1372، چاپ اول، ص20 و 23.

معتمدنژاد، کاظم؛ وسایل ارتباط جمعی، تهران، انتشارات دانشگاه  علامه طباطبایی، 1385، ‌چاپ پنجم، ص191 و 290 و مک کوئین، دیوید؛ ص16.

باهنر، ناصر؛ رسانه‌ها و دین، تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیما، 1387، چاپ دوم، ص69 و 70 و کازنو، ژان؛ قدرت تلویزیون، علی اسدی، تهران، امیرکبیر، 1364، چاپ اول، ص47.

ماندر، جری؛ کند و کاوی در ماهیت تلویزیون، آیدین میرشکار، تهران، کتاب صبح، 1386، چاپ اول، ص238 و 239.

دور، امه؛ تلویزیون و کودکان، علی رستمی، تهران، سروش، 1374، چاپ اول، ص4 تا 6.

دالگران، پیتر؛ تلویزیون و گستره عمومی، مهدی شفقتی، تهران، سروش، 1380، چاپ اول، ص58.

لیست منابع مختلف در باب مخاطب شناسی بر اساس قاعده علمی:


روانشناسی رسانه – محمد علی حکیم آرا – انتشارات صداوسیما – چاپ اول – زمستان 1388
انحصار رسانه ها – بن.اچ. بگدیکیان – ترجمه داوود حیدری – نشر مرکز مطالعات و توسعه – چاپ اول – تابستان 1374
افتصاد رسانه ها – رابرت.جی.پیکارد- ترجمه داوود حیدری – چاپ اول – نشر مرکز مطالعات و توسعه – چاپ اول 1374
رسانه های فراگیر ؛ سیایت و دموکراسی – جان استریت – ترجمه روح ا... فقیهی نژاد – نشر شهاب – چاپ اول 1384
دیپلماسی رسانه ای – محمد اسماعیلی – نشر جام جم – چاپ اول – زمستان 1388
دین در عرصه رسانه – استوارت هور – ترجمه علی عامری مهابادی – نشر دفتر عقل – چاپ اول  1388
رسانه ؛دین ؛ فرهنگ – استوارت هور – ترجمه مسعود آریایی – نشر سروش – چاپ اول – تهران 1382
رسانه ها و بازنمایی ها – سید محمد مهدی زاده – نشر دفترمطالعات و توسعه – چاپ اول 1387
نشانه شناسی رسانه ها – مارسل دانسی – ترجمه گودرز یرانی و بهزاد دوران – نشر مطالعات و توسعه – چاپ اول
انحصار نوین رسانه ای – بن.اچ.باگدیکیان – ترجمه علی رضا عبادتی - نشر مطالعات و توسعه – چاپ اول
مدیریت و رسانه – عبدالرضا عالی زاده – نشر آسیا – چاپ اول 1388
رسانه و سلامتی – کدایوسیل – ترجمه ناصر بلیغ – نشر طرح آینده – چاپ اول 1387
مخاطب شناسی- دکتر مهدی منتظر قائم – نشر دفتر مطالعات و توسعه – چاپ سوم – 1380
برای درک رسانه ها – مارشال مک لوهان – ترجمه سعید آذری – نشر مرکز مطالعات و توسعه – 1377
نظریات و مفاهیم ارتباط جمعی – هرمز مهرداد – نشر موسسه فاران – چاپ اول 1380

بررسی کنداکتور پخش شبکه ۳

Description: http://media.iribtv.ir/Images/Conductor/C0003.gif

 12/07/1390 

نام برنامه

ساعت پخش

مدت

سریال ایرانی یک وجب خاک

01:30:00

'45

برنامه شبانگاهی

02:30:00

'110

قرآن و اذان صبح

04:20:00

'15

سریال به سوی جنوب

04:30:00

'45

سمت خدا

05:20:00

'40

سخنرانی مذهبی

06:15:00

'45

نیمکت های سوخته

07:00:00

'30

کودکان در اسارت

07:25:00

'20

کوچه باغ

07:50:00

'70

برنامه ورزشی

09:00:00

'50

روزنگار

09:45:00

'10

سریال خارجی به سوی جنوب

10:00:00

'60

سلامت باشید

11:00:00

'60

اذان ظهر

11:50:00

'10

زلال احکام

12:05:00

'15

نیمروز

12:15:00

'45

اخبار ورزشی

13:20:00

'15

سمت خدا

13:30:00

'60

بهونه

14:30:00

'15

سریال وضعیت سفید

14:45:00

'60

برنامه مشارکتی

15:45:00

'10

گزینه جوان

16:00:00

'30

شروع خوب

16:30:00

'40

رخصت

17:15:00

'45

اذان مغرب

18:10:00

'20

دهکده

18:15:00

'30

اخبار ورزشی

18:45:00

'15

آشپزخانه 2

19:00:00

'10

هفته حج

19:15:00

'30

سریال ایرانی یک وجب خاک

19:45:00

'45

سریال ایرانی وضعیت سفید

20:45:00

'60

ستاد سوخت

21:45:00

'15

اخبار

22:00:00

'15

با نوای کاروان

22:30:00

'45

استوا

23:15:00

'45

لیست فوق جدول پخش شبکه 3 سیما در یک شبانه روز می باشد . در تقسیم بندی انواع برنامه های گنجانده شده در این لیست به انواع مختلف برنامه برخورد میکنیم که برای ساعات معینی تدارک دیده شده اند. این برنامه را به طور کلی در گروههای برنامه تلوزیونی ترکیبی فیلمهای سینمایی برنامه های  مستند و برنامه های خبری تحلیلی سیاسی میتئان تقسیم بندی کرد که هرکدام از این گروهها به نوبه خود به زیرگروههای کوچکتر وتخصصی تر تقسیم میشوند در گروه برنامه های تلوزیونی ما شاهد برنامه های با موضوعات مذهبی جوانان وخانواده وبانوان هستیم در گروه برنامه های خبری تحلیلی علاوه بر برنامه های که صرفا به پخش خبر اکتفا میکنند ما شاهد برنامه های ورزشی خبری نیز هستیم در جدول پخش فوق بر نامه ها با پخش قران و اذان که جزو برنامه های اصلی تلوزیونهای ایران است شروع میشود چون اغلب در این ساعات بیننده فعال چندانی وجود ندارد شبکه به باز پخش 1 برنامه دینی ویک سریال

سمت خدا

05:20:00

'40

سخنرانی مذهبی

06:15:00

'45

 میپردازد تا هم زمان پخش خود را پر کند وهم به دلیل کم بودن مخاطب در این ساعات برنامه ای را بی جهت از دست ندهد در ادامه سه برنامه دیگر که یکی از آنها سخنرانی مذهبی است به فراخور حال بینندگان پخش میشود نکته قابل ذکر تکراری بودن این برنامه ها وزنده نبودن این برنامه هاست که علت این  مساله تعلق داشتن این ساعات به ساعات مرده اکران تلوزیونی میباشد یعنی زمانهای کم بیننده تلوزیون

سخنرانی مذهبی

06:15:00

'45

نیمکت های سوخته

07:00:00

'30

کودکان در اسارت

07:25:00

'20

همچنین در انتخاب این برنامه ها عامل مناسبته دخیل میباشد که برای مثال دو برنامه از این سه برنامه مستندهایی با موضوع فلسطین میباشند که به علت مطرح شدن مساله فلسطین در سازمان ملل و اجلاس فلسطین در تهران انتخاب شده اند

کوچه باغ

07:50:00

'70

برنامه ورزشی

09:00:00

'50

روزنگار

09:45:00

'10

برنامه کوچه باغ یک برنامه ترکیبی غیر زنده با حالوهوای شاد میباشد که به معرفی مناطق وروستاهای ایران میپردازد برنامه بعدی معمولا بازپخش یک مسابقه ورزشی میباشد وبرنامه روزنگار که مربوط به تقویم ورخدادهای خاص هر روز میباشد

سریال خارجی به سوی جنوب

10:00:00

'60

سلامت باشید

11:00:00

'60

اذان ظهر

11:50:00

'10

با بیشتر شدن بیننده در این ساعات بویژه پیوستن بانوان خانه دار به بینندگان تلوزیون پخش یک سریال خوارجی و یک برنامه زنده ترکیبی در این ساعت به جذب مخاطبین کمک میکند در این برنامه زنده از عواملی چون کارشناس ویا پزشک متخصص آیتمهای مربوط به ورزش صبحگاهی وتغزیه واخبار مربوط به سلامتی سعی بر جذب مخاطب میباشد ودر زمان ساعات شرعی بخش اول اکران تلوزیونی به پایان میرسد

زلال احکام

12:05:00

'15

نیمروز

12:15:00

'45

اخبار ورزشی

13:20:00

'15

سمت خدا

13:30:00

'60

به فراخور حال وهوای دینی این ساعات پخش برنامه زلال احکام با موضوع پرسش وپاسخ زنده وتلفنی بینندگان ومهمان حاضر در استودیو بینندگان خاص خودرا دارد برنامه زنده و ترکیبی نیمروز برای مخاطب نوجوان وجوان انتخاب مناسبی است تا بینندگان این ساعت را با خود هراه کند پخش اخبار ورزشی ایران وجهان به دلیل رسالت خاص این شبکه در مورد ورزش وجوانان وسپس برنامه زنده وترکیبی به سمت خدا برا قشر جوان انتخابهای مناسبی هستند

بهونه

14:30:00

'15

سریال وضعیت سفید

14:45:00

'60

برنامه مشارکتی

15:45:00

'10

گزینه جوان

16:00:00

'30

 

 

برنامه زنده آشپزی برای خانمهای حاضر در خانه انتخاب خوبی است که اغلب بیننگان ثابت خود را دارا میباشد پخش یک سریال برای بانوان خسته از کار خانه و سپس 2 برنامه دیگر برای نوجوانان و جوانان کنکوری در این ساعت از روز که بینندگان خاص خود را دارد .

شروع خوب

16:30:00

'40

رخصت

17:15:00

'45

اذان مغرب

18:10:00

'20

در ادامه باز با توجه به پسوند جوان در ادامه اسم این شبکه برنامه های با موضوع ورزش پخش میشود با پخش اذان مغرب دومین بخش برنامه های شبکه 3 تمام میشود

دهکده

18:15:00

'30

اخبار ورزشی

18:45:00

'15

آشپزخانه 2

19:00:00

'10

 با پایان اذان ومناجات سومین بخش و مهمترین بخش ودر عین حال پر بیننده ترین بخش جدول پخش شبکه 3 با پخش یک سریال ودر ادامه خبر ورزشی دوام مییابد و پس از پخش برنامه آشپزخانه  

هفته حج

19:15:00

'30

سریال ایرانی یک وجب خاک

19:45:00

'45

سریال ایرانی وضعیت سفید

20:45:00

'60

 

مهمترین زمان وپربیننده ترین زمان به سریالهای ایرانی مختص میشود که اغلب بینندگان پیگیر خود را دارند

 

ستاد سوخت

21:45:00

'15

اخبار

22:00:00

'15

با نوای کاروان

22:30:00

'45

استوا

23:15:00

'45

با ورود به ساعات پایانی شب وپخش اخبار آخرین دوره بخشهای روزانه نیز با یک برنامه ترکیبی به پایان میرسد

کنداکتور مناسب برای پخش تلوزیونی

با توجه به تعاریفی که از مخاطب و مخاطب شناسی در رسانه ارائه داده شد قصد داریم به بررسی موضوع کنداکتور مناسب برای یک شبکه تلوزیونی بپردازیم همانگونه که میدانید مخاطب شبکه تلوزیونی با مخاطب سایر رسانه ها تفاوتهای فراوانی دارد وی با این که در کشورهایی مثل ایران در انتخاب وشکل گیری برنامه نقش ندارد اما اصلی ترین عنصر تعیین کننده در فرایند انتقال ودریافت پیام میباشد اگر مخاطب از برنامه در حال پخش ویا به طور کلی از برنامه های یک شبکه راضی نباشد به راحتی میتواند بوسیله کنترل تلوزیون آن شبکه را عوض نماید ویا با توجه به نارضایتی از آن برنامه کلا آن کانال تلوزیونی را نبیند در گذشته به علت عدم دسترسی به تلوزیونهای جایگزین وبرنامه های متنوع به نوعی مخاطبین خود را مجبور به استفاده از این شبکه ها میدیدند اما با گسترش روز به روز تکنولوژی ودسترسی به گیرنده های دیجیتال تلوزیونی مخاطبین به راحتی میتوانند از دایره انتخاب گستردهای برخوردار شوند که در این روند انتخاب گاهی تلوزیون ایران اصلا حضور ندارد  زیرا یا اصلا چنین برنامه هایی تولید نکرده ویا آنقدر ضعیف ویکجانبه عمل کرده که مخاطب از آن گریزان شده است امروزه این مخاطبین هستند که به کمک سیستمهای نظرسنجی مانند "ریتینگ" وسیستمهای نظر سنجی اینترنتی کنداکتور پخش تلوزیونها را تعیین میکنند در سایر کشورهای دنیا بر خلاف ایران شبکه هر چیزی را نمیتواند به خورد مخاطب بدهد به طور مثال در قضیه ساخت سریال در ایران، سریالی با بودجه هنگفت ملی که از هزینه بیت المال در طول چند سال تهیه میشود در زمان اکران تلوزیونی مورد اقبال مخاطبین قرار نمیگیرد و مخاطب به جای تماشای این برنامه به تماشای برنامه مورد علاقه خود از سایر تلوزیونهای پخش شده از طریق ماهواره های دیجیتال میپردازد در غرب طیفهای مختلف مخاطب را با تحقیقات مختلف شناسایی کرده اند واین طیفهارا بر اساس علایق، سن ،وسطح تحصیلات و... طبقه بندی کرده اند وساعات پخش را با توجه به زمان این گروههای مخاطب در پای تلوزیون برنامه ریزی کرده اند  در کنداکتور پخش شبکه های محبوب سرگرمی ،موسیقی ،کمدی مسابقه ،سریالهای محبوب، فیلم سینمایی ،تاکشوهای زنده، سیتکام ،بنابه سلیقه ومیل مخاطب گنجانده شده اند وساعات مفرحی را برای بیننده به ارمغان میاورند وهرشب پس ازپایان ساعت پخش مدیران شبکه با دریافت نتایج ریتینگ به بازنگری در کنداکتور پخش خود میپردازند درکنداکتور پخش تلوزیونهای ایران به علت عدم اعتقاد به مخاطب محوری و یکه تاز بودن اجباری در عرصه تلوزیون به خاطر قوانین قدیمی شاهد در جا زدن وعملکرد بسیار ضعیف این رسانه هستیم تلوزیون ایران با اینکه سازمانی عریض وطویل با بودجه ای هنگفت میباشد عملا بسیاری از مخاطبان خود را از دست داده است ودر مقابل شبکه های کوچک وچابک که تعداد نیروهای آن گاهی به 80 نفر هم نمیرسد فشل وناکارآمد شده است این موضوع  باعث شده هرچند بسیار کند تن به تمکین از مخاطب بدهد که این عقب نشینی نیز چاره کار نخواهد بود زیرا تا زمانی که مدیران رسانه درک درستی از اوضاع اجتماعی وخواستهای مخاطب خود نداشته باشند و خود را در عرصه تلوزیون در کشور یکه تاز بدانند وتفکر "من هرچه پخش کنم باید ببینند " در سازمان حاکم باشد این روند ادامه خواهد داشت سازمان صدا وسیما هرچه سریعتر باید با شناخت مخاطبین خود وبرنامه سازی برای آنها از این گرداب فنا خود را نجات دهد زیرا تا کنون نیز بسیاری از مخاطبین خود را با اقدامهای غلط وغیرعلمی از دست داده است لازمه این کار تغییر در بین مدیران سازمان در رده های مختلف میباشد زیرا این شکست مستقیما با شیوه مدیریت آنها مرتبط است بیاد بیاورید داستان آن را در کشتی رسانه ملی نشسته بود وبا میخ آن را سوراخ میکرد پرسیدند چه میکنی گفت من سهم خودم را سوراخ میکنم به امید روزی که صداوسیما موضوع مخاطب ومخاطب شناسی را درک کرده وجدی بگیرد.زیرا تحولات تکنولوژی با تفکرات پوسیده برخی مدیران سازمان هماهنگ نیست وزمان راپل و دستگیری خانه به خانه رسیور هم به سر آمده وسازمان به جای حذف فیزیکی باید به اردو رفته وکمی لاغر کرده وبرای مبارزه واقعی که سالها از آن فرار کرده بود در رینگ بوکس رسانه ها حاضر شود

دکترین‌های تلویزیون در غرب


برخی از گفتمان‌های راجع به تلویزیون در جهان غرب عبارتند از:

دکترین‌ بی‌طرفی؛

 این دکترین، که تقریباً از طرف کلیه سازمان‌های دنیای سرمایه‌داری، به‌نحوی به‌رسمیت شناخته شده، بر رعایت بی‌طرفی از طرف برنامه‌سازان تأکید دارد. این دکترین، که درواقع بر جمع التقاطی حق و باطل به‌صورت بی‌طرفانه اشاره دارد، یکی از منافقانه‌ترین شیوه‌های رسوخ اندیشه‌های بیگانه به‌شمار می‌رود.

دکترین فرهنگ عامّه؛

دکترین فرهنگ عامّه به تلویزیون، جدای از این‌که یک رسانه با اهمیّت خبری است، به‌عنوان یک وسیله، برای گسترش آن‌چه به فرهنگ عامّه مشهور است، می‌نگرد. این دکترین، در جامعه بورژوا، شخصیّت آدمی را به انحطاط کشانده و انسان را تا حد یک عروسک تنزّل می‌دهد، یک آدم ماشینی، که حتّی بر این امر که زندگی‌اش فاقد معناست آگاهی ندارد. فرهنگ عامّه، توسط رسانه‌های خبری نظام سرمایه‌داری از جمله تلویزیون، پذیرفته و تبلیغ شده؛ تا مردم زحمت‌کش را از دست‌یابی به یک فرهنگ والا و از توفیق در انجام کارهای بزرگ و نیل به ارزش‌های فرهنگی اصیل و واقعی، باز دارد.

دکترین نشر آزاد اطلاعات؛

 تئوری جانبداری از آزادی مطبوعات بورژوازی؛ که با دکترین نشر آزاد اطلاعات، همخوان و مرتبط است، از سوی هیئت حاکمه سرمایه‌داری، به‌منظور سرپوش گذاردن بر بسط ایدئولوژیک امپریالیسم، به‌کار گرفته می‌شود. این بسط و گسترش از طریق برنامه‌های ساخته‌شده، ارسال نشریات دوره‌ای، کتاب و عکس و... به کشورهای سوسیالیستی و در حال توسعه انجام می‌شود. این دکترین، انتشار آزادانه اطلاعات از سوی روزنامه‌ها و مؤسسات ارتباطی را مورد تأکید قرار داده و برای آن‌ها، آزادی در پخش و نشر هرگونه عقیده، رویداد و اندیشه قائل است.


 

مک کوئین، دیوید؛ راهنمای شناخت تلویزیون، فاطمه کرم‌علی و دیگران، تهران، اداره کل پژوهش‌های سیما، 1384، ص25.

همان، ص25 و 26.

بیریوکف، ن.س؛ تلویزیون و دکترین‌‌های آن در غرب، محمد حفاظی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، 1372، چاپ اول، ص20 و 23.

همان، ص21تا 30.

معتمدنژاد، کاظم؛ وسایل ارتباط جمعی، تهران، انتشارات دانشگاه  علامه طباطبایی، 1385، ‌چاپ پنجم، ص191 و 290 و مک کوئین، دیوید؛ ص16.

باهنر، ناصر؛ رسانه‌ها و دین، تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیما، 1387، چاپ دوم، ص69 و 70 و کازنو، ژان؛ قدرت تلویزیون، علی اسدی، تهران، امیرکبیر، 1364، چاپ اول، ص47.

غول خجالتی

غول خجالتی؛ تلویزیون توان ارائه موضوعات داغ را نداشته و به بیان "ادیت فرون" یک غول خجالتی است؛ که نمی‌تواند گفتگوهای خیلی خاص و عمیق را با شدّت لازم ارائه کند؛ چراکه اصولاً تلویزیون رسانه‌ای است که با شخصیت‌های جدّی، رفتاری ناخوشایند دارد. ساخت ذهنی تصاویر؛ تصویر تلویزیونی، برخلاف زندگی طبیعی که در آن هرچیزی که دیده می‌شود، قبل از آن‌که از راه چشم به درون راه یابد، واقعاً در خارج وجود دارد، این‌گونه نیست و فقط موقعی این تصویر موجودیت می‌یابد که شخص در سرش آن‌را سرهم کند؛ در حالی‌که تصویری در کار نیست. درواقع مخاطب، مشغول نگاه کردن به درخشش فسفرسانی هزاران نقطه ریز است؛ که بعداً با نوعی فرایند ساخت ذهنی، تصویر در ذهن او شکل می‌گیرد؛ اما از آن‌جایی که فرایندهای ساخت ذهنی، بسیار سریع اتفاق می‌افتد، تماشاگر از آن مطلع نمی‌شود. شبیه به زندگی واقعی؛ قابلیت‌های تکنولوژیک تلویزیون چنان است که این رسانه می‌تواند در مقایسه با سایر رسانه‌ها، به جز فیلم و ویدئو، محتوایی نزدیکتر به زندگی واقعی ارائه کند. در تلویزیون از رمزهای عمده ارتباطی کنش متقابل رویارو استفاده می‌شود و ما می‌توانیم بشنویم افراد به همدیگر چه می‌گویند و می‌توانیم ببینیم و بشنویم که آن‌ها چگونه صداها، چهره‌ها، دست‌ها و بدنهای خود را بکار می‌گیرند. این رسانه علاوه‌بر رمزهای زبانی، شبه زبانی و بیان چهره‌ای، حالتی و دستی، از رمزهای مصنوعی و زمانی-مکانی کنش متقابل رویارو هم استفاده می‌کند.

 ارتباط یک‌سویه؛

 نوع ارتباط در تلویزیون یک‌سویه است. از این‌رو انتخاب زمان مورد علاقه، برای دریافت پیام، به اراده مخاطب نیست؛ همان‌گونه که امکان دریافت بازخورد در شرایط معمول وجود ندارد.

 سرعت و مداومت انتشار؛

 دارای انتشار سریع، مداوم و تنظیم حوزه تحت پوشش با وسعت بسیار زیاد است. از این جهت نسبت به مطبوعات توانمندتر و نسبت به رادیو ضعیف‌تر است.

 فرّار و کم‌دوام؛

 فرّار بودن و کم‌دوام بودن پیام‌های تلویزیونی، که از سرعت پخش و بی‌ثباتی آن‌ها ناشی می‌شود، موجب تضعیف برخی کارکردهای تلویزیون، مانند آموزش می‌شود.

تنها وجوهی از ارتباط رویارو؛ که تلویزیون توان نشان دادن آن‌را ندارد، آن‌هایی هستند، که به احساس‌های پویایی و لامسه مربوط می‌شوند و تا حدودی کمتر از کنش متقابل، تجربه‌هایی را فراهم می‌کند که طیف کاملی از مرزهای ارتباط بشری را شامل می‌شوند.

شباهت تلویزیون با سینما، رادیو و مطبوعات

از لحاظ ارتباطی و خبری، تلویزیون یک وسیله نوین است که در عین حال تکنیک‌های مختلف رادیو، سینما و روزنامه را در خود جمع کرده و از آن‌ها بهره‌برداری می‌کند. وجوه تشابه این رسانه با رسانه‌های جمعی یادشده را می‌توان اینگونه برشمرد:

تلویزیون و رادیو؛

 تشابه تلویزیون با رادیو از این جهت است که هردو، سیستم ارتباط رادیویی (از طریق امواج) به‌کار برده و برنامه‌ها و پیام‌های خود را مستقیماً برای استفاده عمومی پخش می‌کنند. این دو رسانه، از نظر طرز کار فرستنده، شبیه به‌هم بوده و برنامه‌های آن‌ها تقریباً به‌طور یکسان در معرض استفاده گروه‌های وسیع اجتماعی قرار می‌گیرند.

تلویزیون و سینما؛

 هر دو رسانه، از تکنیک عکّاسی استفاده کرده و با مسائل نورافکنی، صحنه‌سازی و امثال این‌ها سر و کار دارند. تلویزیون مانند سینما برای تهیه و نمایش صحنه‌های تصویری، به فن فیلمبرداری، هنر و بیان سینما نیاز دارد.

تلویزیون و روزنامه؛

 تلویزیون مانند روزنامه، برای تأمین نیازهای خبری خود، اغلب از تکنیک روزنامه‌های چاپی استفاده می‌کند. تلویزیون در برخی موارد عینی، متون چاپ‌شده را بر روی صفحه، به‌نمایش گذارده و علاوه‌بر آن برای اعلام برنامه‌ها و تفکیک صحنه‌ها نیز به نوشته متوسل می‌شود. علاوه‌بر این‌ها خدمات روزنامه‌نگاران نیز مورد استفاده دائمی تلویزیون بوده و تلویزیون برای پخش خبرهای تصویری خود، به خبرنگاران و خبرگزاری‌ها نیازمند است.

 

نشانه‌ها در تلویزیون

تلویزیون به‌وسیله مجموعه‌های متفاوتی از رموز و نشانه‌ها با مخاطبان خود ارتباط برقرار می‌کند. "فیسک" (1987) سه دسته از این رموز را طبقه‌بندی و معرفی کرده است:

رموز طبیعی؛

 این رموز، از زندگی اجتماعی آمیخته با فرهنگ ما سرچشمه می‌گیرند و در الگوهای رفتاری شناخته‌شده‌ای نظیر لباس پوشیدن، آداب معاشرت شخصیت‌های تلویزیونی و...، نمود می‌یابند.

رموز فنی؛

 این دسته از رموز، محصول روش‌های عملیّاتی تلویزیون بوده و شامل اموری مثل روش تدوین، فیلمبرداری و یا نورپردازی می‌شوند؛ که در نحوه نگرش و دقّت ما به ظرایف مختلف دیداری و شنیداری یک برنامه، بسیار مؤثرند.

رموز عقیدتی؛

این رموز، ثمره‌ی گفتمان‌های تلویزیونی‌ای هستند، که هدفشان ایجاد برداشت‌های جمعی مشترک و نهایتاً تأثیرگذاری در نظم اجتماعی موجود است. به‌طور مثال، نشانه‌های دیداری-شنیداری که انواع مختلف مواضع اجتماعی را تعریف و تأیید کرده و آن‌ها را مشروع جلوه می‌دهند، از نوع رموز عقیدتی به‌شمار می‌آیند.

 

تکنیک‌های نوین تلویزیونی

تلویزیون، از نخستین سال‌های فعالیت خود، تاکنون، به پیشرفت‌های فنی فراوانی رسیده است. بهبود تجهیزات فنی استودیوها، بهره‌برداری از تکامل تکنیک فیلم سینمایی، ظهور دستگاه تصویرنگار و اختراع دستگاه ضبط تصویر، از مهم‌ترین تحوّلات فنّی تلویزیون در مورد تولید برنامه‌ها، به‌شمار می‌روند. با این‌همه تکامل تکنیکهای تلویزیونی، امکانات تازه‌ای برای گسترش بیشتر وسایل ارتباط سمعی و بصری فراهم می‌کنند؛ که برخی از آن‌ها از این قرارند:

    دگرگونی گیرنده‌های تلویزیون؛

    پخش برنامه‌های تلوزیونی با ماهواره‌های ارتباطی؛

    پخش برنامه‌های تلویزیونی از طریق سیم؛

    دستگاه‌های ضبط تصویر تلویزیونی.

 

دکترین‌های تلویزیون در غرب

برخی از گفتمان‌های راجع به تلویزیون در جهان غرب عبارتند از:

دکترین‌ بی‌طرفی؛

 این دکترین، که تقریباً از طرف کلیه سازمان‌های دنیای سرمایه‌داری، به‌نحوی به‌رسمیت شناخته شده، بر رعایت بی‌طرفی از طرف برنامه‌سازان تأکید دارد. این دکترین، که درواقع بر جمع التقاطی حق و باطل به‌صورت بی‌طرفانه اشاره دارد، یکی از منافقانه‌ترین شیوه‌های رسوخ اندیشه‌های بیگانه به‌شمار می‌رود.

دکترین فرهنگ عامّه؛

دکترین فرهنگ عامّه به تلویزیون، جدای از این‌که یک رسانه با اهمیّت خبری است، به‌عنوان یک وسیله، برای گسترش آن‌چه به فرهنگ عامّه مشهور است، می‌نگرد. این دکترین، در جامعه بورژوا، شخصیّت آدمی را به انحطاط کشانده و انسان را تا حد یک عروسک تنزّل می‌دهد، یک آدم ماشینی، که حتّی بر این امر که زندگی‌اش فاقد معناست آگاهی ندارد. فرهنگ عامّه، توسط رسانه‌های خبری نظام سرمایه‌داری از جمله تلویزیون، پذیرفته و تبلیغ شده؛ تا مردم زحمت‌کش را از دست‌یابی به یک فرهنگ والا و از توفیق در انجام کارهای بزرگ و نیل به ارزش‌های فرهنگی اصیل و واقعی، باز دارد.

دکترین نشر آزاد اطلاعات؛

 تئوری جانبداری از آزادی مطبوعات بورژوازی؛ که با دکترین نشر آزاد اطلاعات، همخوان و مرتبط است، از سوی هیئت حاکمه سرمایه‌داری، به‌منظور سرپوش گذاردن بر بسط ایدئولوژیک امپریالیسم، به‌کار گرفته می‌شود. این بسط و گسترش از طریق برنامه‌های ساخته‌شده، ارسال نشریات دوره‌ای، کتاب و عکس و... به کشورهای سوسیالیستی و در حال توسعه انجام می‌شود. این دکترین، انتشار آزادانه اطلاعات از سوی روزنامه‌ها و مؤسسات ارتباطی را مورد تأکید قرار داده و برای آن‌ها، آزادی در پخش و نشر هرگونه عقیده، رویداد و اندیشه قائل است.


 

مک کوئین، دیوید؛ راهنمای شناخت تلویزیون، فاطمه کرم‌علی و دیگران، تهران، اداره کل پژوهش‌های سیما، 1384، ص25.

همان، ص25 و 26.

بیریوکف، ن.س؛ تلویزیون و دکترین‌‌های آن در غرب، محمد حفاظی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، 1372، چاپ اول، ص20 و 23.

همان، ص21تا 30.

معتمدنژاد، کاظم؛ وسایل ارتباط جمعی، تهران، انتشارات دانشگاه  علامه طباطبایی، 1385، ‌چاپ پنجم، ص191 و 290 و مک کوئین، دیوید؛ ص16.

باهنر، ناصر؛ رسانه‌ها و دین، تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیما، 1387، چاپ دوم، ص69 و 70 و کازنو، ژان؛ قدرت تلویزیون، علی اسدی، تهران، امیرکبیر، 1364، چاپ اول، ص47.

کازنو، ژان؛ ص47.

باهنر، ناصر؛ ص 70.

ماندر، جری؛ کند و کاوی در ماهیت تلویزیون، آیدین میرشکار، تهران، کتاب صبح، 1386، چاپ اول، ص238 و 239.

باهنر، ناصر؛ ص217.

دور، امه؛ تلویزیون و کودکان، علی رستمی، تهران، سروش، 1374، چاپ اول، ص4 تا 6.

معتمدنژاد، کاظم؛ ص191و 192.

دالگران، پیتر؛ تلویزیون و گستره عمومی، مهدی شفقتی، تهران، سروش، 1380، چاپ اول، ص58.

معتمدنژاد، کاظم؛ ص295تا 305.

بیریوکف، ن.س؛ ص 165 و 189 و 190 و 205.

ویژگی‌های تلویزیون

ویژگی‌های تلویزیون

برخی از خصایص تلویزیون، به‌عنوان یک رسانه را از منظر اندیشمندان مختلف این عرصه می‌توان از این قرار دانست:

1. رسانه‌ای سرد؛ تلویزیون براساس تقسیم‌بندی مک لوهان در مورد رسانه‌ها، یک رسانه سرد به‌شمار می‌رود.

سردی تلویزیون به دلیل عدم وضوح تصاویری است که در مقابل دیدگان بیننده قرار می‌گیرد. بیننده تلویزیونی، در حقیقت تصویری کامل و بدون ابهام نمی‌بیند؛ لذا برای درک کامل آن باید از خودش مایه بگذارد و خلأهای موجود بین نقطه‌های تصاویر ضعیف را با قدرت ابداع و تخیّل خود پر کرده و کاملاً تشریک مساعی داشته باشد. در واقع می‌توان گفت حواس مختلف مخاطب، در دیدن تلویزیون به‌کار گرفته می‌شود و لازم است مخاطب تمام حواس خود را به‌کار گیرد که تصویر را تقویت و تکمیل کند. این امر دقیقاً برعکس رسانه‌های گرم است که در آن‌ها صرفاً یکی از حواس مخاطب به‌طور کامل به‌کار گرفته می‌شود.

مک لوهان تصور می‌کند، اگر این امکان پیدا شود که بر خطوط تلویزیون، صدها خط اضافه شود و بر شدت وضوح آن‌ افزوده شود، این وسیله ارتباطی، گرم خواهد شد.

ادامه مطلب ...

تاریخچه مخاطبان


واژه مخاطب مدت‌ها است که در فرآیند ارتباطات جمعى اصطلاح رایجى شده براى اشاره به دریافت‌کنندگان در مدل ساده خطى (منبع، مجرا / کانال، پیام، دریافت‌کننده، اثرات)، که توسط پیشگامان حوزه رسانه‌پژوهى (مثلاً، نک: Schramm، 1954) ارائه شده است. گفتمان جا افتاده‌اى وجود دارد که بر طبق آن مخاطب به‌طور ساده به خوانندگان، بینندگان، شنوندگان یکى از کانال‌هاى رسانه‌اى یا هر محتوا و نمایشى اشاره دارد. این واژه، هم‌چنین، یکى از شاخه‌هاى موضوع مطالعه ارتباطات معى و نیز یکى از حوزه‌هاى اصلى پژوهش‌هاى تجربى را مشخص مى‌سازد. گردانندگان رسانه‌ها و نیز نظریه‌پردازان رسانه‌اى از واژه مخاطب درک یکسانى دارند و کاربرد آن از سوى استفاده‌کنندگان از رسانه‌ها که این واژه را به‌عنوان یک توصیف بدون ابهام از خودشان مى‌شناسند، متداول است.

با این همه، واژه مخاطب، در پس کاربرد عامیانه‌اش، پُر است از اختلافات در معنی، بدفهمى‌ها، و اختلافات نظری. مشکلات فوق عمدتاً از این حقیقت ناشى مى‌شوند که واژه ساده و یگانه مخاطب براى اشاره به واقعیتى به‌کار مى‌رود که به‌طور روزافزون در حال پیچیده‌تر و متنوع‌تر شدن است و مى‌تواند پذیراى صورت‌بندى‌هاى نظرى متضاد باشد. در این شرایط، یکى از صاحب‌نظران تا آنجا پیش‌رفته که مى‌نویسد آنچه در حال وقوع است همانا به‌هم‌ریختگى آن چیزى است که واژه مخاطب در پژوهش‌هاى ارتباطى در حوزه‌هاى علوم‌انسانى و اجتماعى به آن معطوف است.

Biocca، 1988 به بیان دیگر، ما واژه آشناى مخاطب را نگه‌داشته‌ایم اما موضوع آن در حال محو شدن است.

مخاطب بیشتر رسانه‌هاى جمعى معمولاً جز به‌صورت پراکنده و غیر مستقیم قابل مشاهده نیست. از این‌رو، اصطلاح مخاطب، همانند بسیارى از مفاهیم به‌ظاهر ساده در علوم اجتماعی، نظیر جامعه و افکار عمومی، ماهیتى انتزاعى و قابل بحث دارد. هم‌چنین، واقعیتى که واژه مخاطب به آن بر مى‌گردد متنوع و مستمراً در حال دگرگونى است. به‌عنوان نمونه، واژه مخاطب را مى‌توان به‌طور یکسان در مورد گروه خوانندگان داستان‌هاى اوایل قرن هجدهم یا مشترکان برنامه‌هاى تلویزیون‌هاى ماهواره‌اى اواخر قرن بیستم به‌کار برد، در حالى که دو پدیده فوق بسیار متفاوت هستند. مثال فوق، توان و گستردگى واژه ساده مخاطب را نشان مى‌دهد و در عین حال توجه ما را به نارسایى‌هاى ایشان، در صورت فقدان یک فهم روشن و مقبول از معناى دقیق آن، جلب مى‌کند.

 

  انواع مخاطبان   

 اکنون، امکانات موجود براى شکل‌گیرى انواع جدیدى از مخاطبان آن‌چنان بى‌شمار هستند که به کاربردن هیچ‌گونه‌شناسى واحدى نمى‌تواند حق واقعیت را اداء کند. به سختى مى‌توان واژه‌اى را تصور نمود که بتواند همه موارد عرضه‌شدگى به رسانه‌ها را بپوشاند - مواردى که از فیلم‌‌هاى پخش دشه در هواپیما تا پیام‌هاى درج شده بر روى هر آنچه جلب توجه مى‌کند را شامل مى‌شوند. با این حال، نظریه‌ها و پژوهش‌هاى مربوط به مخاطبان ما را مجاز مى‌دارند تا برخى ابعاد کلیدى و محدود را به دست دهیم تا بتوان بر اساس آن‌ها انواع مخاطبان را نمایش داد. ابعاد مربوط به انواع مخاطبان همان متغیرهاى احتمالى براى مطالعه تجربى رفتار مخاطبان نیز هستند. هرچند، همزمان با گسترش رسانه‌ها و تغییر اهمیت نسبى متغیرهاى قدیم، متغیرهاى جدید همیشه مطرح مى‌شوند، ابزار مفهومى به کار رفته در نظریات و پژوهش‌هاى مخاطب‌شناختى از استمرار زیادى برخوردار هستند.           

  پایدارى مخاطب         

 به رغم تمام تغییرات، تا زمانى که رسانه‌هاى جمعی وجود داشته باشند، معانى قدیمى و واقعیت‌هاى کهن مربوط به مخاطبان نیز پایدار و مطرح خواهند بود. مدارک حاکى از سقوط رسانه‌هاى جمعى هنوز تا حدودى متناقض هستند و ماشین عظیم محبوبیت‌ساز صنایع رسانه‌اى انگیزه‌اى کم‌تر از گذشته براى حفظ و تشدید پدیده مخاطبان جمعى نشان نمى‌دهند (حتى با این که کانال‌هاى توزیعى متکثر گردیده‌اند). فن‌آورى‌هاى رسانه‌اى جدید هم تنها به عنوان جایگزین رسانه‌هاى قدیم گسترش نمى‌یابند. انگیزه‌هاى تجارى و صنعتى نوآورى‌هاى رسانه‌اى هم غالباً ریشه در صنایع رسانه‌اى قدیم دارند و از طرف آن‌ها تأمین هزینه مى‌شوند. بنابر این، رسانه‌هاى قدیم خواهان رقابت با خود نیستند و فقط در صدد گستردن قدرت خویش هستند.شواهد اولیه حاکى از این است که پیشرفت‌هاى جدید به محض تحقق (مثلاً کانال‌هاى بیش‌تر، دستگاه کنترل از راه دور، ابزار ضبط و پخش مجدد) به راحتى در تجارب، تصورات، و رفتارهاى مخاطبان ادغام مى‌گردند. مخاطبان نوآورى‌‌ها را اقتباس مى‌نمایند و با مشکلات جدید انطباق مى‌یابند.      

 مخاطبان جدید، رسانه‌هاى جدید

 تجربه فن‌آورى‌هاى واقعاً جدید هنوز در مرحله بسیار ابتدایى خویش است. پژوهش‌هاى اولیه بر این سؤال متمرکز هستند که آیا تقاضاى پایدار براى برخى از رسانه‌هاى جدید - به ویژه خدمات (ویدئوتکست) دوسویه کامپیوتری، واقعیت محازی، و همه کانال‌هاى تلویزیونى ماهواره‌اى - به اندازه قابل توجه وجود دارد یا خیر. پاسخ‌ها نیز، بسته به شرایط محلى مربوط به امکان دسترسى به فن‌آورى‌ها و نیز زمینه رسانه‌اى گسترده، از جایى به جاى دیگر متفاوت بوده است. گسترش مخاطبان رسانه‌هاى دوسویه به مسأله توده بحرانی نیز بستگى داشته است؛ این مسأله که آیا آن‌قدر مشترک وجود دارد که متصل شدن به این شبکه‌ها و نیز عرضه انواع اطلاعات و سایر خدمات را توجیه کند؟ مشکل در این است که پاسخ‌ها در درجه اول به وجود یک توده بحران بستگى دارند. هدف دوم پژوهش‌هاى اولیه شناختن ابعاد کیفى تجربه مربوط به فن‌آورى‌هاى رسانه‌اى جدید و بررسى چگونگى رتبه‌بندى رسانه‌هاى جدید بوده است. از جمله عوامل به کار رفته سهولت استفاده و حضور اجتماعی این رسانه‌ها هستند. (Ric, 1984). سهولت استفاده با گسترش رسانه‌هاى جدید و به دنبال افزایش سطح آشنایى با آن‌ها بیش‌تر مى‌شود، اما مدرک معتبر در خصوص نحوه درک کیفیت تجربه با رسانه‌هاى جدید هم بستگى به وجود تعداد زیادى از استفاده‌کنندگانى دارد که این تجربه را داشته باشند.

جریان مخاطبان

  یکى از دلایل عملى تلاش‌هاى موجود براى توصیف و طبقه‌بندى محتواى رسانه‌ها از دلمشغولى‌ مدام برنامه‌ریزان رسانه‌اى (به ویژه تلویزیون) براى جذب و حفظ مخاطبان نشأت مى‌گیرد. همان‌گونه که وبستر ذکر کرده، سه مسآله متفاوت در رابطه با جریان مخاطبان تلویزیونى مطرح مى‌شود. مسأله اول میراث‌بَرى است - یعنى انتقال بخشى از مخاطبان یک برنامه به برنامه بلافاصله بعد از آن. مسأله دوم تماشاى پى‌درپى است - یعنى میزانى که دسته‌اى از مخاطبان قسمت‌هاى مختلف یک سریال یا مجموعه را در روزها و هفته‌هاى متوالى تماشا مى‌کنند. مسأله سوم نیز به وفادارى به کانال مربوط مى‌شود - یعنى میزانى که مخاطبان برنامه‌هاى پى‌درپى و نامتجانس یک کانال خاص را مى‌بینند. هر یک از سه نوع فوق شیوه‌اى را به برنامه‌ریزان تلویزیون ارائه مى‌دهد تا از طریق آن بتوانند مخاطبان بیش‌ترى را جذب و حفظ کنند. در مورد سایر رسانه‌ها هم مى‌توان سؤال‌هایى مشابه - به خصوص در مورد وفادارى - طرح کرد.

چالش‌هاى جدید         

  شکى نیست که مفهوم مخاطب از جهات مختلف کهنه شده و نقش سنتى‌ آن را در پژوهش، مدل‌ها و نظریه‌هاى ارتباطى زیر سؤال رفته است. اما مى‌توانیم همچنان به گونه‌اى رفتار کنیم که گویى هنوز مخاطب در دنیاى بیرونى وجود دارد، البته تا حد زیادى شاید خویشتن را مى‌فریبیم. دلایل تردید در مفهوم مخاطب هم ن ظرى و هم عملى هستند. مفهوم مخاطب، در روزهاى نخست گسترش پژوهش‌هاى ارتباطات جمعی، به جمع دریافت‌کنندگان (همزمان) واقعى یا موردنظر پیام‌ها (در نقطه پایان فرآیند خطى انتقال اطلاعات) اطلاق مى‌شد. این مخاطبان معمولاً هدف تبلیغات و اثرگذارى رسانه‌ها یا عامه مردمى بودند که اخبار و برنامه‌هاى سرگرم‌کننده رسانه‌ها را مى‌خریدند. برداشت فوق از مخاطبان به تدریج جاى خود را به نگرشى از دریافت‌کنندگان رسانه‌ها داد که کم و بیش فعال، مقاوم در برابر اثرات رسانه‌ها و در پى علایق و خواسته‌هاى خویش - با توجه به زمینه اجتماعى و فرهنگى خاص خود - بودند. فرآیند ارتباطى نیز به ویژه به عنوان فرآیندى مشاوره‌ای، دوسویه، و تعاملی، مجدداً مفهوم‌بندى شده است. در نظریه ارتباطات جمعى باور مهم و نسبتاً جدید حاکى است که مخاطبان رسانه‌ها، بر اساس منطق‌ها و گفتمان‌هاى متعدد، ساخته شده و به طور گزینشى تعریف مى‌شوند. مخاطبان مطلوب و مورد شناسایى آگهى‌دهندگان همان مخاطبان ارتباط‌گران واقعى رسانه‌ها (خبرنگاران، فیلم‌سازها، نویسندگان و غیره) نیستند، همچنان که همان مخاطبان حاضر در بحث‌هاى مربوط به سیاست، افکار عمومی، اثرات رسانه‌ها، و علایق عمومی نیز نیستند. گردانندگان صنایع رسانه‌اى نیز، به نوبه خود، برداشتى از مخاطبان دارند که با سه تعریف فوق‌الذکر متفاوت و در اصل نوع خاصى از بازار مصرفى است که گونه‌هاى فرعى بسیار دارد. دسته دیگرى از تعاریف به هنگامى مطرح مى‌شوند که مخاطبان توسط خود مردم و بر اساس علایق، توانائى‌ها، سلایق، نیازها، ترجیحات، هویت‌ها و تجارب اجتماعى و فرهنگى خود تعریف مى‌شوند. آن‌گاه که رویکرد خود مخاطبان در نظر باشد، امکان تعریف و شناسایى مخاطبان بیشتر از پیش خواهد شد. بر اساس این رویکرد، ما با یک نوع واحد از تجمع اجتماعى سروکار نداریم بلکه با انواع بسیار متفاوتى روبه‌رو خواهیم بود که همگى در خور مخاطب نامیده شدن هستند. انواع متعدد فوق از جمله شامل این مقوله‌ها مى‌شوند: هواخواهان رسانه‌ای؛ گروه‌هاى اجتماعى و سیاسی؛ گروه‌هاى قومی؛ اجتماعات محلی؛ مصرف‌کنندگان اطلاعات؛ گروه‌‌هاى داراى علایق خاص؛ خرده‌فرهنگ‌ها؛ شیوه‌هاى زندگی؛ فرهنگ‌هاى سلیقه؛ اجزاء بازار؛ و امثال آن.        

 

شیوه‌هاى شناخت مخاطب تلویزیون

در جهان کنونى فرآیند ارتباط جمعى با واسطه صورت مى‌پذیرد. این واسطه‌ها، که همان رسانه‌ها هستند، افراد را در فضایى نمادین و متفاوت از دنیاى روزمره گرد مى‌آورند و به این ترتیب، کلیّتى فرضى را به نام مخاطبان رسانه‌ها ایجاد مى‌کنند. از دیدگاه جامعه‌شناختی، انبوه مخاطبان بخشى محدود از کلیّتى به شمار مى‌روند که اندازه‌گیرى آن بسیار دشوار است، زیرا انبوه مخاطبان از جمعى ناپایدار و متغیر به نام انسان تشکیل شده‌اند.

در گذشته‌هاى دور، که کلام به‌صورت مستقیم انتقال مى‌یافت، نظریه‌پردازان فن بیان و علم معانی، بر مبناى تجربه‌هاى شخصى خویش، به‌تدریج حجم وسیعى از اطلاعات نظام‌مند را درباره ویژگى‌ پیام‌هاى کلامی، با این فرض که بر شنوندگان بسیار اثرگذار هستند گردآورى کردند. بخشى از آن ذخیره اطلاعات کلاسیک به حیطه تحقیقات نوین در زمینه مخاطب‌شناسى نیز وارد شده است.

امروزه، براى تحقیق در زمینه ارتباط رسانه‌هاى جمعى و مخاطبان روش‌هاى متعددى به‌کار مى‌روند که از اصول علوم اجتماعى و نیز علوم انسانى پیروى مى‌کنند. این روش‌ها در مواردى با یکدیگر تشابه دارند، اما از نمود ظاهرى آنها چنین استنباط مى‌شود که همواره از موجودیت یکدیگر آگاه نیستند؛هرچند، اخیراً، در این زمینه هم، مانند بسیارى زمینه‌هاى دیگر تحقیقات ارتباط جمعی، علائمى دالّ بر ارتباط در حال افزایش بین روش‌هاى گوناگونى تحقیق در زمینه شناخت مخاطب به چشم مى‌خورد.

اصولاً، سنت‌هاى تحقیقاتى در سیر تکاملى خود سه مرحله را طى مى‌کنند: روشنگری، یک‌پارچه‌سازى و گسترش‌یابی. روشنگرى از طریق تحلیل مفهومى صورت مى‌پذیرد، یعنی، در این مرحله مفهوم‌سازى به نحوى مؤثر انجام مى‌شود. در مرحله یک‌پارچه‌سازی، کار بازنگرى مطالعات قبلى و تلخیص و مرتب کردن آنها و سپس ساخت نظریه صورت مى‌گیرد. مرحله گسترش‌یابى شامل اکتشاف در قلمروهاى ناشناخته است که به انباشت اطلاعات جدید و در نتیجه، تقویت حیطه موردنظر منجر مى‌شود.

مرز روشنگرى و یک‌پارچه‌سازى از یک سو و اکتشاف و تقویت از سوى دیگر، چندان دقیق و مشخص نیست؛ اما به‌طور کلی، مى‌توان دو فعالیت اول را مرکزگرا و دو فعالیت بعدى را مرکزگریز نامید. هنگامى که محقق در مسیر روشنگرى و یک‌پارچه‌سازى حرکت کند. همواره به مرکز حیطه موردنظر تمایل دارد و زیرمجموعه‌هاى موجود را مى‌پروراند و حواشى را به مرکز ربط مى‌دهد، اما در فعالیت‌هاى اکتشافى و تقویتی، محقق به سمت جلو و بیرون از حیطه موردنظر حرکت مى‌کند و همیشه به حیطه‌هاى جدیدى نظر دارد که قرار است کشف و سرانجام به حیطه اصلى افزوده شوند، به‌گونه‌اى که آن حیطه توسعه یابد.

امروزه، در حیطه ارتباط جمعی، پنج رویکرد اصلى در زمینه شناخت مخاطب وجود دارد: تأثیر رسانه‌ها (effects research)، استفاده و رضامندى از رسانه‌ها (uses & gratifications)، نقد متون ادبى (literary critism)، مطالعات فرهنگى (cultural studies) و تحلیل نحوه دریافت پیام (reception analysis).

تحقیقات در زمینهٔ تأثیر رسانه‌ها در نگرانى‌هاى گروه‌هاى خاص اجتماعى نظیر والدین، آموزگاران، سیاستمداران و نیز تأثیر رسانه‌هاى جمعى نوظهور ریشه دارد. نگرانى‌هایى که در مورد آثار مخرّب رسانه‌ها، به‌ویژه سینما و تلویزیون، در جامعه به‌وجود آمد، موجب افزایش حجم تحقیقات در زمینه تأثیر رسانه‌ها شد. نگاهى به تاریخچه تأثیر رسانه‌ها نشان مى‌دهد که نتایج این تحقیقات از تأثیر شدید به تأثیر ضعیف و بازگشت دوباره به تأثیر شدید در نوسان است. همچنین، ویژگى این تأثیرها کاملاً متغیر است و به‌طور کلى از تأثیر کوتاه مدت، مستقیم و خاص، به تأثیر بلند مدت، غیرمستقیم و پراکنده تبدیل شده است.

در رویکرد تأثیر رسانه‌ها، پیام‌ها را محرک‌هاى نمادینى تلقى مى‌کنند که براساس نظریه‌هاى موجود درباره تأثیر رسانه‌ها، رسانه‌ها آثار بسیار متفاوتى بر مخاطبان با ویژگى‌هاى اجتماعى و فردى متفاوت دارند. همچنین به زمینه اجتماعى‌اى که فرآیند ارتباط را احاطه کرده‌ توجه روزافزونى شده است.

به‌طور کلی، شیوه‌هاى تحقیق در زمینه تأثیر رسانه‌ها بر روش‌شناسى علوم اجتماعى استوار است. بر این مبنا، در رویکرد تأثیر رسانه‌ها، روش‌هاى خاصى مانند تجربه‌هاى آزمایشگاهی، تحقیقات میدانی، بررسى‌هاى پیمایشى با استفاده از پرسش‌نامه‌ یا مصاحبه‌هاى استاندارد، مشاهده آزمودنى‌ها، مصاحبه‌هاى عمیق و غیره به‌کار برده مى‌شود.

برخى از محققان ارتباط جمعى سعى کرده‌اند دیدگاهى دیگر را درباره مخاطبان رسانه‌ها تکامل بخشند که در آن بر بررسى مفهوم استفاده از رسانه‌ها به‌صورت عملکردى اجتماعى و فرهنگى تأکید شود. اولین قدم‌هاى چنین کوشش‌هایى را دانشمندان طرفدار رویکرد استفاده و رضامندی برداشته‌اند. آنها از این مسئله شروع کرده‌اند که رسانه‌ها براى مردم کاربرد دارند و استفاده از رسانه‌ها برخى از نیازها و خواست‌هاى آنان را برآورد مى‌کند؛ بنابراین، این محققان بنیان اولیه رویکرد تأثیر رسانه‌ها را، که مخاطب را منفعل و گیرنده صرف پیام‌هاى رسانه مى‌داند، رد مى‌کنند و در مقابل مخاطب را فعال و انتخاب‌کننده محتواى رسانه فرض مى‌کنند. این رویکرد، از همان ابتدا، بر نیازهاى شخصی، جهت‌گیرى‌ها و فعالیت‌هاى تفسیرى مخاطب با ویژگى‌هاى اجتماعى و فردى متفاوت تأکید مى‌کند. رویکرد استفاده و رضامندی نیز همانند رویکرد تأثیر رسانه، بر روش‌ناشى علوم اجتماعى مبتنى است. تفاوت اساسى این دو شیوه این است که تحقیقات در زمینه تأثیر رسانه روش‌هاى دقیق از پیش‌ساخته و استانداردى دارد، در حالى که در تحقیقات استفاده و رضامندی روش‌ها پیش‌ساخته نیستند و شیوه‌هاى طبیعى‌تر، مانند مصاحبه‌هاى عمیق و مشاهدآزمودنى‌ها به‌کار مى‌رود.

در تحقیقات استفاده و رضامندی از رسانه چندان به اثبات آثار مثبت و منفى استفاده از این یا آن رسانه جدید پرداخته نشده است. سیر تکاملى این رویکرد سه مشخصه دارد. اول آنکه تحقیق استفاده و رضامندی به اندازه تحقیقات تأثیر رسانه‌ها یا شاید بیشتر، به اصل استفاده از رسانه‌ها توجه داشته است. دوم آنکه این رویکرد همواره فرد استفاده‌کننده از رسانه جمعى را، که فعال است و انگیزه دارد، یکى از علل استفاده از رسانه دانسته است. سوم، از آنجا که تحقیق استفاده و رضامندی بر اصل استفاده استوار است، در آن جایى براى نگرانى‌هاى اخلاقى و سیاسى باقى نمى‌ماند. محققان شیوه استفاده و رضامندی داورى‌هاى اخلاقى را نادیده مى‌گیرند.

امروزه، با وجود تفاوت‌هاى دو رویکرد تأثیر رسانه‌ها و استفاده و رضامندی، مى‌توان ادعا کرد که تحولاتى که در این دو رویکرد صورت گرفته، نوعى هم‌گرایى در آنها به‌وجود آورده است. از یک سو، دیگر در تحقیقات تأثیر رسانه‌ها از آثار کوتاه‌مدت، مستقیم و خاص سخن به میان نمى‌آید، بلکه آثار بلندمدت، غیرمستقیم و پراکنده مدّنظر قرار مى‌گیرد. همچنین، با این رویکرد، مفهوم مخاطب هم تغییر یافته و از دریافت‌کننده غیرفعال پیام، به استفاده‌کننده‌اى فعال که محتواى رسانه را انتخاب مى‌کند، تبدیل شده است. از سوى دیگر، تحقیقات استفاده و رضامندی نیز، همانند رویکرد تأثیر رسانه‌ها، از روش‌شناسى علوم اجتماعى تبعیت مى‌کند و روش‌هاى بررسى آن بسیار شبیه به روش‌هاى تأثیر رسانه‌ها است. این امر موجب شده است این دو رویکرد آن قدر به یکدیگر نزدیک شوند که در بسیارى از موارد، محققانِ ارتباط جمعى از رویکردى با عنوان استفاده و تأثیر رسانه نام ببرند. این نوع تحقیقات تا حدودى نشان مى‌دهد که چگونه استفاده از طبقات خاص اجتماعى از رسانه‌اى با نوع خاصى از محتوا در شرایط خاص، اثرى خاص به‌وجود مى‌آورد و این اثر خاص، به نوبه خود، نوع خاصى از استفاده از رسانه جمعى را ایجاب مى‌کند و این تعامل همچنان ادامه مى‌یابد.

از جمله شیوه‌هایى که به شناخت مخاطب مى‌پردازد رویکرد نقد متون ادبى است. بررسى‌هایى از نوع نقد متون ادبی، بر ساختار پیام‌هاى نوشتارى یا آثار ادبى تأکید دارند. شایان توجه است که در نقد متون ادبى و نیز در تحقیق تأثیر رسانه‌ها، همواره معنا در ساختار محتوایى مستتر است. در نقد متون ادبی، ابزار تحقیق عبارت است از توانایى محقق در تفسیر و طبقه‌بندى تحلیلى که در متون نهفته است.

از همان ابتدا، یکى از کاربردهاى اجتماعى شیوه نقد متون ادبى عبارت بوده است از نقشى که این شیوه در خلق، نگاه‌دارى و انتقال تفسیرى معتبر از نقد متن، ایفا مى‌کند. این شیوه از طریق نظام آموزشى و نیز نشریات مورد توجه عموم و خود رسانه‌هاى جمعى به توجیه و انتقال فرهنگ‌هاى در حال تغییر پرداخته است. در حالتى که گروهى از طرفداران این شیوه، تحقیق و تدریس ادبیات و دیگر صور سطح بالاى فرهنگى را پادزهرى در مقابل رسانه‌هاى جمعى و فرهنگ عامه مى‌دانند، گروهى دیگر بر بررسى‌هاى تاریخى و تطبیقى تأکید مى‌کنند.

رویکرد مطالعات فرهنگى نیز از شیوه‌هاى شناخت مخاطب است. راهبردهاى شیوه بررسى فرهنگى در مورد تأثیرگذارى بر زندگى اجتماعى را از پاره‌اى جهات، مى‌توان با راهبردهاى شیوه نقد متون ادبی، قیاس کرد. هر دو شیوه از راهبردهاى تفسیرپذیرى پیروى مى‌کنند که براى نظام‌هاى آموزشى کاربردهاى اجتماعى دارند. به هر حال، وجه تمایز بررسى‌هاى فرهنگى و نقد متون ادبى تعهد در خصوص فرهنگ است. اگر در نقد متون ادبی، تا حدودى تمایل به سوى نخبگان باشد، بررسى‌هاى فرهنگى گاه به توده‌گرایى متمایل مى‌شود و ذهن‌هاى خلاق و جریان‌هاى مخالفى را که راهى به فرهنگ توده مى‌یابند، تحلیل مى‌کند. همچنین، بررسى‌هاى فرهنگى با قرار دادن تعریف دقیق فرهنگ در دستور کار تحقیق در زمینه ارتباط جمعی، بر ماهیت سیاسى ارتباطات جمعى و چگونگى دریافت پیام آن تأکید مضاعفى کرده‌اند.

هر دو رویکرد نقد متون ادبى و مطالعات فرهنگی، از نظر روش، بر روش‌شناسى علوم انسانى مبتنى هستند؛ این روش‌ها مانند روش‌هاى علوم اجتماعى نظام‌مند هستند، اما نحوهٔ انتقال مفاهیم خاص به دریافت‌کنندگان آن مفاهیم را از طریق ساختارهاى محتوایى به‌طور صورت‌بندى شده‌اى توصیف نمى‌کنند.

آخرین رویکرد در امر شناخت مخاطب، شیوه تحلیل دریافت پیام است. این شیوه چارچوب نظرى خود را از علوم انسانى و علوم اجتماعى گرفته است. این شیوه بررسی، همانند مطالعات فرهنگی، پیام رسانه را مبحثى کرده‌اند که براساس اصول فرهنگى و گروهى طبقه‌بندى مى‌شود، در حالى که مخاطب را عامل معناسازى مى‌داند. از سوى دیگر، همانند رویکرد استفاده و رضامندی تلقى آن از دریافت‌کننده پیام، فرد فعالى است که مى‌تواند از نظر مصرف و استفاده‌هاى اجتماعی، تأثیر فراوانى بر رسانه‌ها داشته باشد.

مخاطب به ‌مثابه یک گروه

واقعیت تجربه مردم از فیلم‌ها و رسانه‌هاى چاپیِ توده‌اى همیشه بسیار متنوع بوده است. هر چند توده مرم را در کل مى‌توان به‌ واسطه غیرشخصى بودن، گمنامی، و بزرگى اندازه‌اش توصیف نمود، اما تجربه عملى مخاطبان از رسانه‌ها، شخصی، کوچک مقیاس، و آمیخته با زندگى اجتماعى و شیوه‌هاى آشنا است. رسانه‌هاى بسیارى در محدوده‌هاى جغرافیایى کوچک فعالیت مى‌کنند و در فرهنگ‌هاى محلى تنیده شده‌اند. اغلب مردم چنین احساسى ندارند که توسط قدرت‌هاى پنهان در پس رسانه‌ها کنترل مى‌شوند چرا که خود آنها به‌طور آزادانه دست به گزینش‌هاى رسانه‌اى خود مى‌زنند. هم‌چنین، تعامل‌هاى اجتماعى که پیرامون استفاده از رسانه‌ها شکل مى‌گیرند مردم را یارى مى‌کنند تا رسانه‌ها را به عنوان یک حضور آشنا و نه بیگانه‌کننده، در زندگى روزمره‌ خود بپذیرند.

 

 

شیوه‌هاى شناخت مخاطب تلویزیون

در جهان کنونى فرآیند ارتباط جمعى با واسطه صورت مى‌پذیرد. این واسطه‌ها، که همان رسانه‌ها هستند، افراد را در فضایى نمادین و متفاوت از دنیاى روزمره گرد مى‌آورند و به این ترتیب، کلیّتى فرضى را به نام مخاطبان رسانه‌ها ایجاد مى‌کنند. از دیدگاه جامعه‌شناختی، انبوه مخاطبان بخشى محدود از کلیّتى به شمار مى‌روند که اندازه‌گیرى آن بسیار دشوار است، زیرا انبوه مخاطبان از جمعى ناپایدار و متغیر به نام انسان تشکیل شده‌اند.

در گذشته‌هاى دور، که کلام به‌صورت مستقیم انتقال مى‌یافت، نظریه‌پردازان فن بیان و علم معانی، بر مبناى تجربه‌هاى شخصى خویش، به‌تدریج حجم وسیعى از اطلاعات نظام‌مند را دربارهٔ ویژگى‌ پیام‌هاى کلامی، با این فرض که بر شنوندگان بسیار اثرگذار هستند گردآورى کردند. بخشى از آن ذخیره اطلاعات کلاسیک به حیطه تحقیقات نوین در زمینهٔ مخاطب‌شناسى نیز وارد شده است.

امروزه، براى تحقیق در زمینه ارتباط رسانه‌هاى جمعى و مخاطبان روش‌هاى متعددى به‌کار مى‌روند که از اصول علوم اجتماعى و نیز علوم انسانى پیروى مى‌کنند. این روش‌ها در مواردى با یکدیگر تشابه دارند، اما از نمود ظاهرى آنها چنین استنباط مى‌شود که همواره از موجودیت یکدیگر آگاه نیستند؛هرچند، اخیراً، در این زمینه هم، مانند بسیارى زمینه‌هاى دیگر تحقیقات ارتباط جمعی، علائمى دالّ بر ارتباط در حال افزایش بین روش‌هاى گوناگونى تحقیق در زمینهٔ شناخت مخاطب به چشم مى‌خورد.

اصولاً، سنت‌هاى تحقیقاتى در سیر تکاملى خود سه مرحله را طى مى‌کنند: روشنگری، یک‌پارچه‌سازى و گسترش‌یابی. روشنگرى از طریق تحلیل مفهومى صورت مى‌پذیرد، یعنی، در این مرحله مفهوم‌سازى به نحوى مؤثر انجام مى‌شود. در مرحله یک‌پارچه‌سازی، کار بازنگرى مطالعات قبلى و تلخیص و مرتب کردن آنها و سپس ساخت نظریه صورت مى‌گیرد. مرحلهٔ گسترش‌یابى شامل اکتشاف در قلمروهاى ناشناخته است که به انباشت اطلاعات جدید و در نتیجه، تقویت حیطه موردنظر منجر مى‌شود.

مرز روشنگرى و یک‌پارچه‌سازى از یک سو و اکتشاف و تقویت از سوى دیگر، چندان دقیق و مشخص نیست؛ اما به‌طور کلی، مى‌توان دو فعالیت اول را مرکزگرا و دو فعالیت بعدى را مرکزگریز نامید. هنگامى که محقق در مسیر روشنگرى و یک‌پارچه‌سازى حرکت کند. همواره به مرکز حیطهٔ موردنظر تمایل دارد و زیرمجموعه‌هاى موجود را مى‌پروراند و حواشى را به مرکز ربط مى‌دهد، اما در فعالیت‌هاى اکتشافى و تقویتی، محقق به سمت جلو و بیرون از حیطهٔ موردنظر حرکت مى‌کند و همیشه به حیطه‌هاى جدیدى نظر دارد که قرار است کشف و سرانجام به حیطهٔ اصلى افزوده شوند، به‌گونه‌اى که آن حیطه توسعه یابد.

امروزه، در حیطهٔ ارتباط جمعی، پنج رویکرد اصلى در زمینه شناخت مخاطب وجود دارد: تأثیر رسانه‌ها (effects research)، استفاده و رضامندى از رسانه‌ها (uses & gratifications)، نقد متون ادبى (literary critism)، مطالعات فرهنگى (cultural studies) و تحلیل نحوه دریافت پیام (reception analysis).

تحقیقات در زمینهٔ تأثیر رسانه‌ها در نگرانى‌هاى گروه‌هاى خاص اجتماعى نظیر والدین، آموزگاران، سیاستمداران و نیز تأثیر رسانه‌هاى جمعى نوظهور ریشه دارد. نگرانى‌هایى که در مورد آثار مخرّب رسانه‌ها، به‌ویژه سینما و تلویزیون، در جامعه به‌وجود آمد، موجب افزایش حجم تحقیقات در زمینهٔ تأثیر رسانه‌ها شد. نگاهى به تاریخچه تأثیر رسانه‌ها نشان مى‌دهد که نتایج این تحقیقات از تأثیر شدید به تأثیر ضعیف و بازگشت دوباره به تأثیر شدید در نوسان است. همچنین، ویژگى این تأثیرها کاملاً متغیر است و به‌طور کلى از تأثیر کوتاه مدت، مستقیم و خاص، به تأثیر بلند مدت، غیرمستقیم و پراکنده تبدیل شده است.

در رویکرد تأثیر رسانه‌ها، پیام‌ها را محرک‌هاى نمادینى تلقى مى‌کنند که براساس نظریه‌هاى موجود درباره تأثیر رسانه‌ها، رسانه‌ها آثار بسیار متفاوتى بر مخاطبان با ویژگى‌هاى اجتماعى و فردى متفاوت دارند. همچنین به زمینه اجتماعى‌اى که فرآیند ارتباط را احاطه کرده‌ توجه روزافزونى شده است.

به‌طور کلی، شیوه‌هاى تحقیق در زمینه تأثیر رسانه‌ها بر روش‌شناسى علوم اجتماعى استوار است. بر این مبنا، در رویکرد تأثیر رسانه‌ها، روش‌هاى خاصى مانند تجربه‌هاى آزمایشگاهی، تحقیقات میدانی، بررسى‌هاى پیمایشى با استفاده از پرسش‌نامه‌ یا مصاحبه‌هاى استاندارد، مشاهدهٔ آزمودنى‌ها، مصاحبه‌هاى عمیق و غیره به‌کار برده مى‌شود.

برخى از محققان ارتباط جمعى سعى کرده‌اند دیدگاهى دیگر را درباره مخاطبان رسانه‌ها تکامل بخشند که در آن بر بررسى مفهوم استفاده از رسانه‌ها به‌صورت عملکردى اجتماعى و فرهنگى تأکید شود. اولین قدم‌هاى چنین کوشش‌هایى را دانشمندان طرفدار رویکرد استفاده و رضامندی برداشته‌اند. آنها از این مسئله شروع کرده‌اند که رسانه‌ها براى مردم کاربرد دارند و استفاده از رسانه‌ها برخى از نیازها و خواست‌هاى آنان را برآورد مى‌کند؛ بنابراین، این محققان بنیان اولیهٔ رویکرد تأثیر رسانه‌ها را، که مخاطب را منفعل و گیرنده صرف پیام‌هاى رسانه مى‌داند، رد مى‌کنند و در مقابل مخاطب را فعال و انتخاب‌کننده محتواى رسانه فرض مى‌کنند. این رویکرد، از همان ابتدا، بر نیازهاى شخصی، جهت‌گیرى‌ها و فعالیت‌هاى تفسیرى مخاطب با ویژگى‌هاى اجتماعى و فردى متفاوت تأکید مى‌کند. رویکرد استفاده و رضامندی نیز همانند رویکرد تأثیر رسانه، بر روش‌ناشى علوم اجتماعى مبتنى است. تفاوت اساسى این دو شیوه این است که تحقیقات در زمینه تأثیر رسانه روش‌هاى دقیق از پیش‌ساخته و استانداردى دارد، در حالى که در تحقیقات استفاده و رضامندی روش‌ها پیش‌ساخته نیستند و شیوه‌هاى طبیعى‌تر، مانند مصاحبه‌هاى عمیق و مشاهده آزمودنى‌ها به‌کار مى‌رود.

در تحقیقات استفاده و رضامندی از رسانه چندان به اثبات آثار مثبت و منفى استفاده از این یا آن رسانهٔ جدید پرداخته نشده است. سیر تکاملى این رویکرد سه مشخصه دارد. اول آنکه تحقیق استفاده و رضامندی به اندازه تحقیقات تأثیر رسانه‌ها یا شاید بیشتر، به اصل استفاده از رسانه‌ها توجه داشته است. دوم آنکه این رویکرد همواره فرد استفاده‌کننده از رسانه جمعى را، که فعال است و انگیزه دارد، یکى از علل استفاده از رسانه دانسته است. سوم، از آنجا که تحقیق استفاده و رضامندی بر اصل استفاده استوار است، در آن جایى براى نگرانى‌هاى اخلاقى و سیاسى باقى نمى‌ماند. محققان شیوه استفاده و رضامندی داورى‌هاى اخلاقى را نادیده مى‌گیرند.

امروزه، با وجود تفاوت‌هاى دو رویکرد تأثیر رسانه‌ها و استفاده و رضامندی، مى‌توان ادعا کرد که تحولاتى که در این دو رویکرد صورت گرفته، نوعى هم‌گرایى در آنها به‌وجود آورده است. از یک سو، دیگر در تحقیقات تأثیر رسانه‌ها از آثار کوتاه‌مدت، مستقیم و خاص سخن به میان نمى‌آید، بلکه آثار بلندمدت، غیرمستقیم و پراکنده مدّنظر قرار مى‌گیرد. همچنین، با این رویکرد، مفهوم مخاطب هم تغییر یافته و از دریافت‌کننده غیرفعال پیام، به استفاده‌کننده‌اى فعال که محتواى رسانه را انتخاب مى‌کند، تبدیل شده است. از سوى دیگر، تحقیقات استفاده و رضامندی نیز، همانند رویکرد تأثیر رسانه‌ها، از روش‌شناسى علوم اجتماعى تبعیت مى‌کند و روش‌هاى بررسى آن بسیار شبیه به روش‌هاى تأثیر رسانه‌ها است. این امر موجب شده است این دو رویکرد آن قدر به یکدیگر نزدیک شوند که در بسیارى از موارد، محققانِ ارتباط جمعى از رویکردى با عنوان استفاده و تأثیر رسانه نام ببرند. این نوع تحقیقات تا حدودى نشان مى‌دهد که چگونه استفاده از طبقات خاص اجتماعى از رسانه‌اى با نوع خاصى از محتوا در شرایط خاص، اثرى خاص به‌وجود مى‌آورد و این اثر خاص، به نوبه خود، نوع خاصى از استفاده از رسانهٔ جمعى را ایجاب مى‌کند و این تعامل همچنان ادامه مى‌یابد.

از جمله شیوه‌هایى که به شناخت مخاطب مى‌پردازد رویکرد نقد متون ادبى است. بررسى‌هایى از نوع نقد متون ادبی، بر ساختار پیام‌هاى نوشتارى یا آثار ادبى تأکید دارند. شایان توجه است که در نقد متون ادبى و نیز در تحقیق تأثیر رسانه‌ها، همواره معنا در ساختار محتوایى مستتر است. در نقد متون ادبی، ابزار تحقیق عبارت است از توانایى محقق در تفسیر و طبقه‌بندى تحلیلى که در متون نهفته است.

از همان ابتدا، یکى از کاربردهاى اجتماعى شیوه نقد متون ادبى عبارت بوده است از نقشى که این شیوه در خلق، نگاه‌دارى و انتقال تفسیرى معتبر از نقد متن، ایفا مى‌کند. این شیوه از طریق نظام آموزشى و نیز نشریات مورد توجه عموم و خود رسانه‌هاى جمعى به توجیه و انتقال فرهنگ‌هاى در حال تغییر پرداخته است. در حالتى که گروهى از طرفداران این شیوه، تحقیق و تدریس ادبیات و دیگر صور سطح بالاى فرهنگى را پادزهرى در مقابل رسانه‌هاى جمعى و فرهنگ عامه مى‌دانند، گروهى دیگر بر بررسى‌هاى تاریخى و تطبیقى تأکید مى‌کنند.

رویکرد مطالعات فرهنگى نیز از شیوه‌هاى شناخت مخاطب است. راهبردهاى شیوه بررسى فرهنگى در مورد تأثیرگذارى بر زندگى اجتماعى را از پاره‌اى جهات، مى‌توان با راهبردهاى شیوهٔ نقد متون ادبی، قیاس کرد. هر دو شیوه از راهبردهاى تفسیرپذیرى پیروى مى‌کنند که براى نظام‌هاى آموزشى کاربردهاى اجتماعى دارند. به هر حال، وجه تمایز بررسى‌هاى فرهنگى و نقد متون ادبى تعهد در خصوص فرهنگ است. اگر در نقد متون ادبی، تا حدودى تمایل به سوى نخبگان باشد، بررسى‌هاى فرهنگى گاه به توده‌گرایى متمایل مى‌شود و ذهن‌هاى خلاق و جریان‌هاى مخالفى را که راهى به فرهنگ توده مى‌یابند، تحلیل مى‌کند. همچنین، بررسى‌هاى فرهنگى با قرار دادن تعریف دقیق فرهنگ در دستور کار تحقیق در زمینهٔ ارتباط جمعی، بر ماهیت سیاسى ارتباطات جمعى و چگونگى دریافت پیام آن تأکید مضاعفى کرده‌اند.

هر دو رویکرد نقد متون ادبى و مطالعات فرهنگی، از نظر روش، بر روش‌شناسى علوم انسانى مبتنى هستند؛ این روش‌ها مانند روش‌هاى علوم اجتماعى نظام‌مند هستند، اما نحوه انتقال مفاهیم خاص به دریافت‌کنندگان آن مفاهیم را از طریق ساختارهاى محتوایى به‌طور صورت‌بندى شده‌اى توصیف نمى‌کنند.

آخرین رویکرد در امر شناخت مخاطب، شیوه تحلیل دریافت پیام است. این شیوه چارچوب نظرى خود را از علوم انسانى و علوم اجتماعى گرفته است. این شیوه بررسی، همانند مطالعات فرهنگی، پیام رسانه را مبحثى کرده‌اند که براساس اصول فرهنگى و گروهى طبقه‌بندى مى‌شود، در حالى که مخاطب را عامل معناسازى مى‌داند. از سوى دیگر، همانند رویکرد استفاده و رضامندی تلقى آن از دریافت‌کننده پیام، فرد فعالى است که مى‌تواند از نظر مصرف و استفاده‌هاى اجتماعی، تأثیر فراوانى بر رسانه‌ها داشته باشد.

  انواع مخاطبان         

اکنون، امکانات موجود براى شکل‌گیرى انواع جدیدى از مخاطبان آن‌چنان بى‌شمار هستند که به کاربردن هیچ‌گونه‌شناسى واحدى نمى‌تواند حق واقعیت را اداء کند. به سختى مى‌توان واژه‌اى را تصور نمود که بتواند همه موارد عرضه‌شدگى به رسانه‌ها را بپوشاند - مواردى که از فیلم‌‌هاى پخش دشه در هواپیما تا پیام‌هاى درج شده بر روى هر آنچه جلب توجه مى‌کند را شامل مى‌شوند. با این حال، نظریه‌ها و پژوهش‌هاى مربوط به مخاطبان ما را مجاز مى‌دارند تا برخى ابعاد کلیدى و محدود را به دست دهیم تا بتوان بر اساس آن‌ها انواع مخاطبان را نمایش داد. ابعاد مربوط به انواع مخاطبان همان متغیرهاى احتمالى براى مطالعه تجربى رفتار مخاطبان نیز هستند. هرچند، همزمان با گسترش رسانه‌ها و تغییر اهمیت نسبى متغیرهاى قدیم، متغیرهاى جدید همیشه مطرح مى‌شوند، ابزار مفهومى به کار رفته در نظریات و پژوهش‌هاى مخاطب‌شناختى از استمرار زیادى برخوردار هستند.

 پایدارى مخاطب       

به رغم تمام تغییرات، تا زمانى که رسانه‌هاى جمعی وجود داشته باشند، معانى قدیمى و واقعیت‌هاى کهن مربوط به مخاطبان نیز پایدار و مطرح خواهند بود. مدارک حاکى از سقوط رسانه‌هاى جمعى هنوز تا حدودى متناقض هستند و ماشین عظیم محبوبیت‌ساز صنایع رسانه‌اى انگیزه‌اى کم‌تر از گذشته براى حفظ و تشدید پدیده مخاطبان جمعى نشان نمى‌دهند (حتى با این که کانال‌هاى توزیعى متکثر گردیده‌اند). فن‌آورى‌هاى رسانه‌اى جدید هم تنها به عنوان جایگزین رسانه‌هاى قدیم گسترش نمى‌یابند. انگیزه‌هاى تجارى و صنعتى نوآورى‌هاى رسانه‌اى هم غالباً ریشه در صنایع رسانه‌اى قدیم دارند و از طرف آن‌ها تأمین هزینه مى‌شوند. بنابر این، رسانه‌هاى قدیم خواهان رقابت با خود نیستند و فقط در صدد گستردن قدرت خویش هستند. شواهد اولیه حاکى از این است که پیشرفت‌هاى جدید به محض تحقق (مثلاً کانال‌هاى بیش‌تر، دستگاه کنترل از راه دور، ابزار ضبط و پخش مجدد) به راحتى در تجارب، تصورات، و رفتارهاى مخاطبان ادغام مى‌گردند. مخاطبان نوآورى‌‌ها را اقتباس مى‌نمایند و با مشکلات جدید انطباق مى‌یابند.       

      تغییرات اجتماعی و تکنولوژیک و دگرگونی طبیعت مخاطب رسانه‌ای

اختراع فیلم و سینما

پخش رادیویی

پخش تلویزیونی

        منشأ اولیه مخاطبان رسانه‌اى امروز در اجراهاى تئاترى و موسیقایى عمومى و نیز در مسابقات و نمایش‌هاى دوران باستان نهفته است. نخستین برداشت‌هاى ما از مخاطب به گرد آمدن مردم در یک مکان خاص اشاره دارد. تمام شهرهاى یونان و روم داراى یک تئاتر یا میدان‌گاه بودند و بدون تردید، حتى قبل از آن هم گردهمایى‌هاى غیررسمى براى اهداف مشابه یا به‌جهت مناسبت‌هاى مذهبى یا دولتى مرسوم بوده‌ است. مخاطبان یونانى - رومى ویژگى‌هاى بسیارى داشتند که امروز هم آشنا مى‌نمایند، از جمله:        

 - برنامه‌ریزى و سازماندهى دیدن و شنیدن برنامه‌ها و همچنین، خودِ اجراها       

   - ویژگى مردمى و مردم‌پسند وقای

    - محتواى سکولار (و نه مذهبی) اجراها - براى سرگرمی، آموزش، و تجربه‌هاى تخیلیِ عاطفی         

 - داوطلبانه بودن عمل افراد به ‌هنگام گزینش و توجه       

  - تخصصى شدن نقش‌هاى نویسندگان، نقش‌آفرینان، و تماشاگران        

- مکان‌مندى نمایش و تجربه تماشاگران    

 

      از این‌رو، مخاطب به‌عنوان گروهى از تماشاگرانِ وقایعِ ماهیتاً سکولار، در بیش از دو هزار سال قبل جا افتاده بود. نهاد مخاطب داراى رسوم، قواعد، و انتظارات خاص خود نسبت به‌زمان، مکان، و محتواى نمایش‌ها و نیز شرایط ورود به محل نمایش‌ها و نظایر اینها بود. این نهاد نوعاً یک پدیده شهرى محسوب مى‌شد که غالباً هم‌بنیان تجارى داشت و محتواى آن نیز براساس طبقه و منزلت اجتماعى تغییر مى‌کرد. آنان که آموخته‌تر بودند براى استفاده از اجراهاى ادبى و موسیقایى جمع مى‌شدند در حالى که مردم عادى در برنامه‌هاى رزمی، مسابقات، بازى‌ها، کمدى‌ها و سیرک‌ها حضور مى‌یافتند.  حتى این مخاطب اولیه نیز تنها یکى از عناصر موجود در نهاد وسیع‌تر نمایش بود که شامل نویسندگان، نقش‌آفرینان، تولیدکنندگان، و کارفرمایان متخصص هم مى‌شد. پدیده نمایش‌هاى عمومى زمینه را براى حمایت و سرپرستى و نیز سانسور فراهم مى‌کرد و مى‌توانست در خدمت اهداف سیاسى و مذهبى باشد. نمایش‌ها موضوع بیانات اخلاقى و روشنفکرانه بودند و تحت نظارت مقامات قرار داشتند. فرهنگ‌هاى دیگرى نیز در سراسر دنیا نهادهاى مشابهى براى نمایش‌هاى عمومى داشتند، هرچند که در مقایسه با سنّت یونانى - رومى از مشخصه‌هاى شهری، سکولار و فردگرایانه کم‌رنگ‌ترى برخوردار بودند.  چندین خصیصه، شکل اولیهٔ مخاطب را از معادل مدرن رسانه‌اى آن متمایز مى‌کند. مهم‌ترین تفاوت در این است که مخاطب دوران باستان در بند زمان و مکان بود. مخاطبان در یک مکان به‌نام تالار جمع مى‌شدند تا نمایش‌ها را ببینند و بشنوند و عکس‌العمل خود را مستقیماً نشان دهند. این امر بدان معنى بود که مخاطبان (اگرچه چندین هزار نفر)، در مقایسه با معیارهاى مدرن، به‌اجبار بسیار محدود بودند. مخاطبان در محدودهٔ خود فعّالانِ بالقوه‌اى بودند که بر نقش‌آفرینان تأثیر متقابل مى‌گذارند. نقش‌آفرینى‌ها هم، به تمام معنا، به‌صورت زنده اجرا مى‌شدند.       

  تجربه و وضعیّت مشترک آنها در چنین مخاطبانى به‌نوبهٔ خود داراى یک زندگى بالقوه جمعى مى‌شدند که بر پایهٔ تجربه و وضعیّت مشترک آنها در لحظهٔ نمایش بود. شرایط فوق هنوز هم در مورد بسیارى از نمایش‌هاى عمومى معاصر - مثلاً در تئاترها و استادیوم‌هاى ورزشى - حاکم است. شکل‌هاى مخاطبان همواره تنوع یافته و اختراع فن‌آورى‌هاى رسانه‌اى شکل جدیدى از یک نوآورى اجتماعى غالب را ارائه کرده است. شکل نوین مخاطب، هرچند برخى از مفاهیم مخاطب اولیه را در خود دارد، دیگر داراى همان مصداق قدیمى نیست. این شکل جدید به‌ویژه از آن جهت که بسى بزرگ‌تر، پراکنده‌تر، فردى‌تر و خصوصى‌تر شده، با مفهوم مخاطب اولیه متفاوت است. ظهور مخاطبان رسانه‌هاى جمعى عمدتاً با رواج کتاب‌هاى چاپى آغاز شد. چاپ کتاب امکان ارتباط مؤثر با دوردست‌هاى زمانى و مکانى و نیز بهره‌ورى خصوصى را فراهم کرد. با کتاب بود که پدیده جدید جماعت کتابخوان - یعنى افراد پراکنده‌اى که کتاب‌هاى مشابهى را برمى‌گزینند - ایجاد شد. چاپ کتاب، که در اواسط قرن پانزدهم شروع شد، به‌تدریج به عرضه سازمان‌یافته متون نوشتارى غیرمذهبى منجر شد. افراد مى‌توانستند این کتاب‌ها را براى آموزش، سرگرمی، یا روشنگرى خودشان بخرند. این امر مربوط به اواخر قرن شانزدهم بود، پیش از آنکه کسى بتواند آگاهانه از یک جماعت کتابخوان صحبت کند - جماعتى که با اهداف شخصى خود مى‌توانستند کتاب بخرند، بخوانند و جمع‌آورى کنند. جماعت کتابخوان معمولاً در شهرها مستقر بودند و در حصار منزلت اجتماعى و زبان محدود بودند (هرچند ترجمه قبل از این تاریخ هم رواج داشت). خوراک فکرى این گروه‌ها را بسیارى از ناشران و نویسندگان تأمین مى‌کردند و بعضاً هم توسط حامیان و بانیان پشتیبانى مى‌شدند.  البته در این زمان کتاب تنها شکل رسانه چاپى نبود و از اوایل قرن هجدهم، روزنامه‌ها و نشریات ادوارى نیز توانسته بودند مشتریان ثابتى به‌دست آوردند. در این دوره، صنعت در حال گسترش چاپ غالباً به‌دلایل سیاسى و مذهبى تحت سانسور و مقررات ویژه قرار داشت. حتى قبل از اختراعات قرن نوزدهم، که تولیدات رسانه‌هاى چاپى را فراوان و ارزان کرد، جماعت کتابخوان یا همان مخاطبان مواد چاپى کاملاً تنوع یافته و تقسیمات درونى و تعریف‌هاى اجتماعى خاص خود را به‌دست آورده بودند. اینها مقوله‌هایى هستند که به‌تدریج در پژوهش‌هاى مربوط به مخاطبان رسانه‌اى رسمیت یافته‌اند و امروزه با توجه به تفاوت بین انواع محتوا و نیز تفاوت‌هاى بین مردم - به‌ویژه براساس طبقه، منزلت و تحصیلات - تعریف مى‌شوند. علاقه مردم به انواع محتواى رسانه‌هاى چاپى غالباً با ویژگى‌هاى اجتماعى و مکان زندگى مرتبط بودند، همچنان‌که این عوامل اکنون با انتخاب نوع فیلم و رسانه‌هاى الکترونیکى نیز مشترک هستند.         

 مخاطبان جدید، رسانه‌هاى جدید  

 تجربه فن‌آورى‌هاى واقعاً جدید هنوز در مرحله بسیار ابتدایى خویش است. پژوهش‌هاى اولیه بر این سؤال متمرکز هستند که آیا تقاضاى پایدار براى برخى از رسانه‌هاى جدید - به ویژه خدمات (ویدئوتکست) دوسویه کامپیوتری، واقعیت محازی، و همه کانال‌هاى تلویزیونى ماهواره‌اى - به اندازه قابل توجه وجود دارد یا خیر. پاسخ‌ها نیز، بسته به شرایط محلى مربوط به امکان دسترسى به فن‌آورى‌ها و نیز زمینه رسانه‌اى گسترده، از جایى به جاى دیگر متفاوت بوده است. گسترش مخاطبان رسانه‌هاى دوسویه به مسأله توده بحرانی نیز بستگى داشته است؛ این مسأله که آیا آن‌قدر مشترک وجود دارد که متصل شدن به این شبکه‌ها و نیز عرضه انواع اطلاعات و سایر خدمات را توجیه کند؟ مشکل در این است که پاسخ‌ها در درجه اول به وجود یک توده بحران بستگى دارند.هدف دوم پژوهش‌هاى اولیه شناختن ابعاد کیفى تجربه مربوط به فن‌آورى‌هاى رسانه‌اى جدید و بررسى چگونگى رتبه‌بندى رسانه‌هاى جدید بوده است. از جمله عوامل به کار رفته سهولت استفاده و حضور اجتماعی این رسانه‌ها هستند. (Ric, 1984). سهولت استفاده با گسترش رسانه‌هاى جدید و به دنبال افزایش سطح آشنایى با آن‌ها بیش‌تر مى‌شود، اما مدرک معتبر در خصوص نحوه درک کیفیت تجربه با رسانه‌هاى جدید هم بستگى به وجود تعداد زیادى از استفاده‌کنندگانى دارد که این تجربه را داشته باشند.      

 چالش‌هاى جدید       

 شکى نیست که مفهوم مخاطب از جهات مختلف کهنه شده و نقش سنتى‌ آن را در پژوهش، مدل‌ها و نظریه‌هاى ارتباطى زیر سؤال رفته است. اما مى‌توانیم همچنان به گونه‌اى رفتار کنیم که گویى هنوز مخاطب در دنیاى بیرونى وجود دارد، البته تا حد زیادى شاید خویشتن را مى‌فریبیم. دلایل تردید در مفهوم مخاطب هم ن ظرى و هم عملى هستند. مفهوم مخاطب، در روزهاى نخست گسترش پژوهش‌هاى ارتباطات جمعی، به جمع دریافت‌کنندگان (همزمان) واقعى یا موردنظر پیام‌ها (در نقطه پایان فرآیند خطى انتقال اطلاعات) اطلاق مى‌شد. این مخاطبان معمولاً هدف تبلیغات و اثرگذارى رسانه‌ها یا عامه مردمى بودند که اخبار و برنامه‌هاى سرگرم‌کننده رسانه‌ها را مى‌خریدند. برداشت فوق از مخاطبان به تدریج جاى خود را به نگرشى از دریافت‌کنندگان رسانه‌ها داد که کم و بیش فعال، مقاوم در برابر اثرات رسانه‌ها و در پى علایق و خواسته‌هاى خویش - با توجه به زمینه اجتماعى و فرهنگى خاص خود - بودند. فرآیند ارتباطى نیز به ویژه به عنوان فرآیندى مشاوره‌ای، دوسویه، و تعاملی، مجدداً مفهوم‌بندى شده است.در نظریه ارتباطات جمعى باور مهم و نسبتاً جدید حاکى است که مخاطبان رسانه‌ها، بر اساس منطق‌ها و گفتمان‌هاى متعدد، ساخته شده و به طور گزینشى تعریف مى‌شوند. مخاطبان مطلوب و مورد شناسایى آگهى‌دهندگان همان مخاطبان ارتباط‌گران واقعى رسانه‌ها (خبرنگاران، فیلم‌سازها، نویسندگان و غیره) نیستند، همچنان که همان مخاطبان حاضر در بحث‌هاى مربوط به سیاست، افکار عمومی، اثرات رسانه‌ها، و علایق عمومی نیز نیستند. گردانندگان صنایع رسانه‌اى نیز، به نوبه خود، برداشتى از مخاطبان دارند که با سه تعریف فوق‌الذکر متفاوت و در اصل نوع خاصى از بازار مصرفى است که گونه‌هاى فرعى بسیار دارد. دسته دیگرى از تعاریف به هنگامى مطرح مى‌شوند که مخاطبان توسط خود مردم و بر اساس علایق، توانائى‌ها، سلایق، نیازها، ترجیحات، هویت‌ها و تجارب اجتماعى و فرهنگى خود تعریف مى‌شوند. آن‌گاه که رویکرد خود مخاطبان در نظر باشد، امکان تعریف و شناسایى مخاطبان بیشتر از پیش خواهد شد. بر اساس این رویکرد، ما با یک نوع واحد از تجمع اجتماعى سروکار نداریم بلکه با انواع بسیار متفاوتى روبه‌رو خواهیم بود که همگى در خور مخاطب نامیده شدن هستند. انواع متعدد فوق از جمله شامل این مقوله‌ها مى‌شوند: هواخواهان رسانه‌ای؛ گروه‌هاى اجتماعى و سیاسی؛ گروه‌هاى قومی؛ اجتماعات محلی؛ مصرف‌کنندگان اطلاعات؛ گروه‌‌هاى داراى علایق خاص؛ خرده‌فرهنگ‌ها؛ شیوه‌هاى زندگی؛ فرهنگ‌هاى سلیقه؛ اجزاء بازار؛ و امثال آن.