مخاطب شناسی

این صفحه،صفحه آموزشی کلاس درس مخاطب شناسی به راهنمایی استاد محمود اربابی است.

مخاطب شناسی

این صفحه،صفحه آموزشی کلاس درس مخاطب شناسی به راهنمایی استاد محمود اربابی است.

غول خجالتی

غول خجالتی؛ تلویزیون توان ارائه موضوعات داغ را نداشته و به بیان "ادیت فرون" یک غول خجالتی است؛ که نمی‌تواند گفتگوهای خیلی خاص و عمیق را با شدّت لازم ارائه کند؛ چراکه اصولاً تلویزیون رسانه‌ای است که با شخصیت‌های جدّی، رفتاری ناخوشایند دارد. ساخت ذهنی تصاویر؛ تصویر تلویزیونی، برخلاف زندگی طبیعی که در آن هرچیزی که دیده می‌شود، قبل از آن‌که از راه چشم به درون راه یابد، واقعاً در خارج وجود دارد، این‌گونه نیست و فقط موقعی این تصویر موجودیت می‌یابد که شخص در سرش آن‌را سرهم کند؛ در حالی‌که تصویری در کار نیست. درواقع مخاطب، مشغول نگاه کردن به درخشش فسفرسانی هزاران نقطه ریز است؛ که بعداً با نوعی فرایند ساخت ذهنی، تصویر در ذهن او شکل می‌گیرد؛ اما از آن‌جایی که فرایندهای ساخت ذهنی، بسیار سریع اتفاق می‌افتد، تماشاگر از آن مطلع نمی‌شود. شبیه به زندگی واقعی؛ قابلیت‌های تکنولوژیک تلویزیون چنان است که این رسانه می‌تواند در مقایسه با سایر رسانه‌ها، به جز فیلم و ویدئو، محتوایی نزدیکتر به زندگی واقعی ارائه کند. در تلویزیون از رمزهای عمده ارتباطی کنش متقابل رویارو استفاده می‌شود و ما می‌توانیم بشنویم افراد به همدیگر چه می‌گویند و می‌توانیم ببینیم و بشنویم که آن‌ها چگونه صداها، چهره‌ها، دست‌ها و بدنهای خود را بکار می‌گیرند. این رسانه علاوه‌بر رمزهای زبانی، شبه زبانی و بیان چهره‌ای، حالتی و دستی، از رمزهای مصنوعی و زمانی-مکانی کنش متقابل رویارو هم استفاده می‌کند.

 ارتباط یک‌سویه؛

 نوع ارتباط در تلویزیون یک‌سویه است. از این‌رو انتخاب زمان مورد علاقه، برای دریافت پیام، به اراده مخاطب نیست؛ همان‌گونه که امکان دریافت بازخورد در شرایط معمول وجود ندارد.

 سرعت و مداومت انتشار؛

 دارای انتشار سریع، مداوم و تنظیم حوزه تحت پوشش با وسعت بسیار زیاد است. از این جهت نسبت به مطبوعات توانمندتر و نسبت به رادیو ضعیف‌تر است.

 فرّار و کم‌دوام؛

 فرّار بودن و کم‌دوام بودن پیام‌های تلویزیونی، که از سرعت پخش و بی‌ثباتی آن‌ها ناشی می‌شود، موجب تضعیف برخی کارکردهای تلویزیون، مانند آموزش می‌شود.

تنها وجوهی از ارتباط رویارو؛ که تلویزیون توان نشان دادن آن‌را ندارد، آن‌هایی هستند، که به احساس‌های پویایی و لامسه مربوط می‌شوند و تا حدودی کمتر از کنش متقابل، تجربه‌هایی را فراهم می‌کند که طیف کاملی از مرزهای ارتباط بشری را شامل می‌شوند.

شباهت تلویزیون با سینما، رادیو و مطبوعات

از لحاظ ارتباطی و خبری، تلویزیون یک وسیله نوین است که در عین حال تکنیک‌های مختلف رادیو، سینما و روزنامه را در خود جمع کرده و از آن‌ها بهره‌برداری می‌کند. وجوه تشابه این رسانه با رسانه‌های جمعی یادشده را می‌توان اینگونه برشمرد:

تلویزیون و رادیو؛

 تشابه تلویزیون با رادیو از این جهت است که هردو، سیستم ارتباط رادیویی (از طریق امواج) به‌کار برده و برنامه‌ها و پیام‌های خود را مستقیماً برای استفاده عمومی پخش می‌کنند. این دو رسانه، از نظر طرز کار فرستنده، شبیه به‌هم بوده و برنامه‌های آن‌ها تقریباً به‌طور یکسان در معرض استفاده گروه‌های وسیع اجتماعی قرار می‌گیرند.

تلویزیون و سینما؛

 هر دو رسانه، از تکنیک عکّاسی استفاده کرده و با مسائل نورافکنی، صحنه‌سازی و امثال این‌ها سر و کار دارند. تلویزیون مانند سینما برای تهیه و نمایش صحنه‌های تصویری، به فن فیلمبرداری، هنر و بیان سینما نیاز دارد.

تلویزیون و روزنامه؛

 تلویزیون مانند روزنامه، برای تأمین نیازهای خبری خود، اغلب از تکنیک روزنامه‌های چاپی استفاده می‌کند. تلویزیون در برخی موارد عینی، متون چاپ‌شده را بر روی صفحه، به‌نمایش گذارده و علاوه‌بر آن برای اعلام برنامه‌ها و تفکیک صحنه‌ها نیز به نوشته متوسل می‌شود. علاوه‌بر این‌ها خدمات روزنامه‌نگاران نیز مورد استفاده دائمی تلویزیون بوده و تلویزیون برای پخش خبرهای تصویری خود، به خبرنگاران و خبرگزاری‌ها نیازمند است.

 

نشانه‌ها در تلویزیون

تلویزیون به‌وسیله مجموعه‌های متفاوتی از رموز و نشانه‌ها با مخاطبان خود ارتباط برقرار می‌کند. "فیسک" (1987) سه دسته از این رموز را طبقه‌بندی و معرفی کرده است:

رموز طبیعی؛

 این رموز، از زندگی اجتماعی آمیخته با فرهنگ ما سرچشمه می‌گیرند و در الگوهای رفتاری شناخته‌شده‌ای نظیر لباس پوشیدن، آداب معاشرت شخصیت‌های تلویزیونی و...، نمود می‌یابند.

رموز فنی؛

 این دسته از رموز، محصول روش‌های عملیّاتی تلویزیون بوده و شامل اموری مثل روش تدوین، فیلمبرداری و یا نورپردازی می‌شوند؛ که در نحوه نگرش و دقّت ما به ظرایف مختلف دیداری و شنیداری یک برنامه، بسیار مؤثرند.

رموز عقیدتی؛

این رموز، ثمره‌ی گفتمان‌های تلویزیونی‌ای هستند، که هدفشان ایجاد برداشت‌های جمعی مشترک و نهایتاً تأثیرگذاری در نظم اجتماعی موجود است. به‌طور مثال، نشانه‌های دیداری-شنیداری که انواع مختلف مواضع اجتماعی را تعریف و تأیید کرده و آن‌ها را مشروع جلوه می‌دهند، از نوع رموز عقیدتی به‌شمار می‌آیند.

 

تکنیک‌های نوین تلویزیونی

تلویزیون، از نخستین سال‌های فعالیت خود، تاکنون، به پیشرفت‌های فنی فراوانی رسیده است. بهبود تجهیزات فنی استودیوها، بهره‌برداری از تکامل تکنیک فیلم سینمایی، ظهور دستگاه تصویرنگار و اختراع دستگاه ضبط تصویر، از مهم‌ترین تحوّلات فنّی تلویزیون در مورد تولید برنامه‌ها، به‌شمار می‌روند. با این‌همه تکامل تکنیکهای تلویزیونی، امکانات تازه‌ای برای گسترش بیشتر وسایل ارتباط سمعی و بصری فراهم می‌کنند؛ که برخی از آن‌ها از این قرارند:

    دگرگونی گیرنده‌های تلویزیون؛

    پخش برنامه‌های تلوزیونی با ماهواره‌های ارتباطی؛

    پخش برنامه‌های تلویزیونی از طریق سیم؛

    دستگاه‌های ضبط تصویر تلویزیونی.

 

دکترین‌های تلویزیون در غرب

برخی از گفتمان‌های راجع به تلویزیون در جهان غرب عبارتند از:

دکترین‌ بی‌طرفی؛

 این دکترین، که تقریباً از طرف کلیه سازمان‌های دنیای سرمایه‌داری، به‌نحوی به‌رسمیت شناخته شده، بر رعایت بی‌طرفی از طرف برنامه‌سازان تأکید دارد. این دکترین، که درواقع بر جمع التقاطی حق و باطل به‌صورت بی‌طرفانه اشاره دارد، یکی از منافقانه‌ترین شیوه‌های رسوخ اندیشه‌های بیگانه به‌شمار می‌رود.

دکترین فرهنگ عامّه؛

دکترین فرهنگ عامّه به تلویزیون، جدای از این‌که یک رسانه با اهمیّت خبری است، به‌عنوان یک وسیله، برای گسترش آن‌چه به فرهنگ عامّه مشهور است، می‌نگرد. این دکترین، در جامعه بورژوا، شخصیّت آدمی را به انحطاط کشانده و انسان را تا حد یک عروسک تنزّل می‌دهد، یک آدم ماشینی، که حتّی بر این امر که زندگی‌اش فاقد معناست آگاهی ندارد. فرهنگ عامّه، توسط رسانه‌های خبری نظام سرمایه‌داری از جمله تلویزیون، پذیرفته و تبلیغ شده؛ تا مردم زحمت‌کش را از دست‌یابی به یک فرهنگ والا و از توفیق در انجام کارهای بزرگ و نیل به ارزش‌های فرهنگی اصیل و واقعی، باز دارد.

دکترین نشر آزاد اطلاعات؛

 تئوری جانبداری از آزادی مطبوعات بورژوازی؛ که با دکترین نشر آزاد اطلاعات، همخوان و مرتبط است، از سوی هیئت حاکمه سرمایه‌داری، به‌منظور سرپوش گذاردن بر بسط ایدئولوژیک امپریالیسم، به‌کار گرفته می‌شود. این بسط و گسترش از طریق برنامه‌های ساخته‌شده، ارسال نشریات دوره‌ای، کتاب و عکس و... به کشورهای سوسیالیستی و در حال توسعه انجام می‌شود. این دکترین، انتشار آزادانه اطلاعات از سوی روزنامه‌ها و مؤسسات ارتباطی را مورد تأکید قرار داده و برای آن‌ها، آزادی در پخش و نشر هرگونه عقیده، رویداد و اندیشه قائل است.


 

مک کوئین، دیوید؛ راهنمای شناخت تلویزیون، فاطمه کرم‌علی و دیگران، تهران، اداره کل پژوهش‌های سیما، 1384، ص25.

همان، ص25 و 26.

بیریوکف، ن.س؛ تلویزیون و دکترین‌‌های آن در غرب، محمد حفاظی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، 1372، چاپ اول، ص20 و 23.

همان، ص21تا 30.

معتمدنژاد، کاظم؛ وسایل ارتباط جمعی، تهران، انتشارات دانشگاه  علامه طباطبایی، 1385، ‌چاپ پنجم، ص191 و 290 و مک کوئین، دیوید؛ ص16.

باهنر، ناصر؛ رسانه‌ها و دین، تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیما، 1387، چاپ دوم، ص69 و 70 و کازنو، ژان؛ قدرت تلویزیون، علی اسدی، تهران، امیرکبیر، 1364، چاپ اول، ص47.

کازنو، ژان؛ ص47.

باهنر، ناصر؛ ص 70.

ماندر، جری؛ کند و کاوی در ماهیت تلویزیون، آیدین میرشکار، تهران، کتاب صبح، 1386، چاپ اول، ص238 و 239.

باهنر، ناصر؛ ص217.

دور، امه؛ تلویزیون و کودکان، علی رستمی، تهران، سروش، 1374، چاپ اول، ص4 تا 6.

معتمدنژاد، کاظم؛ ص191و 192.

دالگران، پیتر؛ تلویزیون و گستره عمومی، مهدی شفقتی، تهران، سروش، 1380، چاپ اول، ص58.

معتمدنژاد، کاظم؛ ص295تا 305.

بیریوکف، ن.س؛ ص 165 و 189 و 190 و 205.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد